دلم برات تنگ شده

تقدیم به تمام دوستانم از طرف ستاره شرق به همه دوستانی که به من محبت داشتند ...
اي مسافر ! اي جدا ناشدني ! گامت را آرام تر بردار ! از برم آرام تر بگذر ! تا به کام دل ببينمت .
بگذار از اشک سرخ گذرگاهت را چراغان کنم .
آه ! که نميداني ... سفرت روح مرا به دو نيم مي کند ... و شگفتا که زيستن با نيمي از روح تن را مي فرسايد ...
بگذار بدرقه کنم واپسين لبخندت را و آخرين نگاه فريبنده ات را .
مسافر من ! آنگاه که مي روي کمي هم واپس نگر باش . با من سخني بگو . مگذار يکباره از پا در افتم ... فراق صاعقه وار را بر نمي تابم ...
جدايي را لحظه لحظه به من بياموز... آرام تر بگذر ...
وداع طوفان مي آفريند... اگر فرياد رعد را در طوفان وداع نمي شنوي ؟! باران هنگام طوفان را که مي بيني ! آري باران اشک بي طاقتم را که مي نگري ...
من چه کنم ؟ تو پرواز مي کني و من پايم به زمين بسته است ...
اي پرنده ! دست خدا به همراهت ...
اما نمي داني ... نمي داني که بي تو به جاي خون اشک در رگهايم جاريست ...
از خود تهي شده ام ... نمي دانم تا باز گردي مرا خواهي ديد ؟؟؟
جملات کوتاه و عاشقانه :.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.
دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم چون به خدا ایمان دارم و به تو احتیاج!!
دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت
می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای چشمم فرود می آیی در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم را برای همیشه می بندم تا دیگر دوریت را حس نکنم
چه زيباست بخاطر تو زيستن وبراي تو ماندن وبه پاي تو سوختن وچه تلخ وغم انگيز است دور از تو بودن براي تو گريستن وبه عشق ودنياي تو نرسيدن ای كاش ميدانستي بدون تو وبه دور از دستهاي مهربانت زندگي چه ناشكيباست
شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد. بیدار باش من با سبدی پر از بوسه می آیم و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت می کارم تا بدانی ای خوبم دوستت دارم
عشق ور زيدن ضمانت تنها نشدن نيست
من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم، نگاهت را مگیر از من...که با آن عالمی دارم!
قدر دست هایم را بیشتر دانستم و قدر چشم هایم را و تازه فهمیدم چه شكوهی دارد... ایستادن بر روی دو پا آن لحظه كه...به زمین خوردم!!!
به او بگویید دوستش دارم، به او که قلبش به وسعت دریاییست که قایق کوچک دل من درآن غرق شده، به او که مرا از این زمین خاکی به سرزمین نور و شعر و ترانه برد، و چشمهایم را به دنیایی پر از زیبایی باز کرد
کسی هست درین شهر هواخواه نگاهت نشسته است نگاهی غریبانه به راهت مبادا که نیایی...
آنقدر رفته ای که تمام درهای باز مانده به یاد تو روی پاشنه های انتظار پوسیده اند...
خندیدم ، خندید ... اشکهام را افتاد ، اونم شرشر گریه کرد !! دلم براش سوخت نازش کردم اما دستم سوخت !؟ آخه دلش گــر گرفته بود
به او بگویید دوستش دارم، به او که صدای پایش را میشنوم، به او که لحن کلامش را میشناسم ، به او که عمق نگاهش را میفهمم، به او که .....
بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند.قاب عکس توست اما شيشه ي عمرمن است بوسه بر مويت زنم ترسم که تارش بشکند.تارموي توست اما ريشه ي عمر من است
معبودم سکوتم را از صداي تنهاييم بدان .. نميخوانم و نميگويم چون درونم هيچ بوده و تو آمدي برايم قصه هايي از عشق سراييدي و به من قصه باران آموختي ميداني قصه باران قصه شستن غمهاست و درون انسانها پر از غم و تنهايي است ونگاهم به باران تو افتاد و ناگهان تمام تنهاييم را فراموش کردم و به تو و داشتن تو ميبالم تنهاتر از يک برگ با باد شاديها محجورم درآبهاي سرور آور تابستان آرام ميرانم
به او بگویید دوستش دارم، به او که گل همیشه بهارمن است، به او که قشنگترین بهانه برای بودن من است وبه او که عشق جاودانه من است
کاش زندگی شعر بود تا برایش یک دنیا شعر می سرودم تا با آهنگش در خلوت بی کسی هایش هیچوقت تنها نماند کاش زندگی قصه بود تا برایش یک دریا قصه می گفتم تا همسفر با ماهیهای آزاد همیشه اقیانوس خوشبختی را پیدا کند
یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!!
برای دیدن من دلت را دیده کن دیدی که تنهایم؟!
از عشق پرسیدم نام دیگر تو چیست؟ زبان سرخش را در آورد و گفت: "سر سبزی که بر باد می رود"!!!
دير گاهيست كه تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است بازهم قسمت غم ها شده ام دگر آيينه ز من بي خبر است كه اسير شب يلدا شده ام من كه بي تاب شقايق بودم همدم سردي يخ ها شده ام كاش چشمان مرا خاك كنيد تا نبينم كه چه تنها شده ام....
محبت ره به دل دادن صفاي سينه ميخواهد به ياد يکدگر بودن دلي بي کينه ميخواهد اگر دورم ز ديدارت دليل بي وفايي نيست وفا ان است که نامت را هميشه بر زبان دارم
وفا آن است که نامت را نهانی زیر لب دارم
نور دلیل تاریکی بود و سکوت دلیل خلوت، تنها عشق بی دلیل بود که تو دلیل آن شدی
دلم تنگ است دلم تنگ است دلم اندازه حجم قفس تنگ است سکوت از کوچه لبریز است صدایم خیس و بارانی است نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است
عشق کنار هم ایستادن زیر باران نیست...!!! عشق این است که یکی برای دیگری چتر شود و دیگری هرگز نفهمد چرا خیس نشد
سر گشته ام از این همه راهی که ندارم گاهی که تو را دارم و گاهی که ندارم من مانده ام و لایق تیغی که نبودم من مانده ام و فرصت آهی که ندارم
کنار آشیان تو آشیانه می کنم فضایه آشیانه را پر از ترانه می کنم کسی سوال می کند بخاطر چه زنده ای؟ و من برای زندگی تو را بهانه می کنم
ویلیام شكسپیر میگه : زمانی كه فكر می كنی تو 7 تا آسمون 1 ستاره هم نداری یكی یه گوشه دنیا هست كه واسه دیدنت لحظه شماری می كنه...
نمي نويسم ..... چون مي دانم هيچ گاه نوشته هايم را نمي خواني! حرف نمي زنم .... چون مي دانم هيچ گاه حرف هايم را نمي فهمي! نگاهت نمي کنم ...... چون تو اصلاً نگاهم را نمي بيني! صدايت نمي زنم ..... زيرا اشک هاي من براي تو بي فايده است! فقط مي خندم ...... چون تو در هر صورت مي گويي من ديوانه ام
من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است می روم شاید فراموشت کنم با فراموشی هم آغوشت کنم می روم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزادباش گر چه تو تنها تر از ما می روی آرزو دارم ولی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را تلخی بر خوردهای سرد را...
اگه از بوي گلي خوشت نيومد تو رو خدا شاخه هاشو نشکون....
ميروي و من فقط نگاهت ميکنم تعجب نکن که چرا گريه نميکنم بي تو، يک عمر فرصت براي گريستن دارم اما براي تماشاي تو، همين يک لحظه باقي است و شايد همين يک لحظه اجازه زيستن در چشمان تو را داشته باشم ...
اين عشقي که به من بخشيدي براي هميشه زنده خواهد ماند تو هميشه آنجا هستي ،هنگاميکه فرو افتم ضعف مرا مي ستاني و به من نيرو وقدرت مي بخشي و براي هميشه دوستت خواهم داشت و در کنارت مي مانم همچو فانوسي در تاريکترين شبها بالهايي خواهم بود، که در طول پرواز ياري ات خواهم کرد و در طوفان سر کش ،سر پناهي براي تو خواهم بود ...
بسياري از مشکلات تلفظي که زبانآموزان با آن نتيجه استفاده غلط از اصواتي است که در زبان مادري خود به کار ميبرند. بنابراين مشکلات تلفظي که شما از آن رنج ميبريد احتمالاً مشابه مشکلاتي است که ديگر زبانآموزان «هم زبان» شما هم با آن مواجه هستند. وقتي يک انگليسيزبان بومي (native) به شما ميگويد که شما (بعنوان مثال) لهجه روسي يا چيني داريد، در واقع اين نکته را تأييد ميکند. بسياري از برنامههاي کاهش لهجه بر اساس تحقيقاتي است که اصوات خاصي را که هر گروه زباني (مثلاً فرانسوي، چيني، اسپانيايي، ژاپني و ...) موقع اداي کلمات انگليسي دارد، مشخص ميکنند. بعنوان مثال 70% اسپانيايي زبانها در تلفظ صداي /st/ در کلمه stick مشکل دارند در حاليکه چيني زبانها هيچ مشکلي در تلفظ آن ندارند. نکتههاي زير به شما کمک ميکنند که تأثير زبان مادري خود بر انگليسيتان را کاهش دهيد. موقع تماشاي برنامههاي زبان اصلي به حرکات دهان گوينده خوب دقت کنيد. آنچه که ميگويد را تکرار کنيد و لحن صداي او را تقليد کنيد.
تا وقتي که لحن و اصوات انگليسي را بخوبي فرا نگرفتهايد، شمرده صحبت کنيد. اگر شما سريع و با لحن و تلفظ غلط صحبت کنيد، انگليسي زبانها در فهميدن آنچه که ميخواهيد بگوييد مشکل پيدا خواهند کرد. همچنين اگر شما به «اشتباه صحبت کردن» خود ادامه دهيد، اين اشتباهات در ذهن شما ماندگار خواهند شد.
با علائم فونتيک ديکشنري خود آشنا باشيد و تلفظ صحيح کلماتي را که اداي آنها براي شما دشوار است در آن جستجو کنيد.
به حرکات دهان انگليسي زبانان (native) دقت کنيد.
شمرده صحبت کنيد.
از ديکشنري استفاده کنيد.
ها مواجه هستند در از ديگران کمک بگيريد.
يک فهرست از کلماتي که تلفظ آنها براي شما دشوار است، تهيه کنيد و از يک دوست انگليسي زبان (native) بخواهيد آنها را براي شما تلفظ کند. خوب است صدايش را ضبط کنيد و بعداً به آن گوش دهيد و خودتان هم آن را تکرار کنيد. اگر چنين دوستي نداريد ميتوانيد از نرم افزارهايي که کلمات را با صداي ضبط شده انسان ادا ميکنند استفاده کنيد. (براي اين منظور ميتوانيد از نرمافزار talk to me و يا ديکشنري گوياي لانگمن استفاده نماييد.)
به کتابهاي نواردار گوش دهيد.
با تهيه کتابهايي که داراي يک نوار يا سيدي صوتي هستند ميتوانيد در يک زمان هم بخوانيد و هم گوش کنيد. بخشهايي از کتاب را با صداي بلند بخوانيد و صداي خودتان را ضبط کنيد. صداي خودتان را با گوينده اصلي مقايسه کنيد و سعي کنيد اشتباهاتتان را اصلاح کنيد.
به پسوندهاي s و ed دقت کنيد.
تلفظ صحيح کلماتي که به s و ed ختم ميشوند را ياد بگيريد. مثلاً s- يا es- را در نظر بگيريد. اين پسوند گاهي صداي /S/ ميدهد (مثلاً در eats)، گاهي صداي /Z/ ميدهد (مثلاً در plays) و گاهي هم صداي /IZ/ ميدهد (مثلاً در washes). (براي فراگيري نحوه تلفظ صحيح اين قبيل کلمات اينجا را کليک کنيد.)
با صداي بلند انگليسي بخوانيد.
هر روز به مدت 15 تا 20 دقيقه يک متن انگليسي (مثلاً يک کتاب داستان) را با صداي بلند بخوانيد. اين به شما کمک ميکند که آن دسته از عضلات دهان را که براي انگليسي صحبت کردن به کار ميآيند، تقويت کنيد. تحقيقات نشان ميدهد که براي صحبت کردن يک زبان جديد حدود سه ماه تمرين روزانه مورد نياز است تا عضلات دهان (براي آن زبان خاص) تقويت شوند.
(«آموزش مکالمه انگليسي نصرت در 90 روز» با وقفه کوتاهي که بين کلمات و جملات ايجاد ميکند اين فرصت را براي شما فراهم ميکند که آنها را تکرار کرده و مهارت تلفظ خود را تقويت نماييد.)
صداي خودتان را گوش کنيد.
صداي خودتان را ضبط کنيد و براي يافتن اشتباهات تلفظي خود به آن گوش دهيد. اين يک تمرين بسيار عالي است، زيرا اين به شما کمک ميکند از اشتباهاتي که دائماً مرتکب ميشويد آگاه شويد.
صبور باشيد.
شما ميتوانيد نحوه صحبت کردن خود را بهبود بخشيد، ولي اين «يک شبه» بدست نميآيد. مردم اغلب به دنبال کسب نتيجه فوري هستند و به همين دليل خيلي زود دلسرد ميشوند و از تلاش دست برميدارند.
Mano Entezaro Kaboos Tanhaei Mano Hesse Inke Har Lahze Injaei Daram Ayneha Ro Gom miKonam Kam Kam ToRo Har Taraf Roo MiKOnam MiBinam NaGOo Az ToO CheShamam ChiZi NEmiKhoOni To Ke LahZe LaHze Halam Ro MidOoni Age In BaHaram BarNagardi KHoOne DiGe ChiZi az Man YAdet NemiMoOne Mano RaHa KOn Az In FekRe TanHaei To NaraFti Na TO HaNooZam InJaei DaRam Az KHoDam Ba FeKre To Rad MiSham Daaram AsheGhi Ro Ba To BaLad MiSham
|
Misery
by Anton Chekhov
"واقعیت این است که روشهایی برای یادگیری بهتر وجود دارند، روانشناسان با پژوهش های چندین ساله به این واقعیت رسیده اند که چگونگی فرآیند یادگیری از خود فرآیند یادگیری مهم تر است و از این رو باید به روش آموزشی که انتخاب می کنیم توجه ویژه ای داشته باشیم."
احتمالا شما هم این روزها با تبلیغات مختلفی در مجلات و اینترنت برخورد کرده اید که ادعا می کنند زبان انگلیسی را به طور معجزه آسا و در مدتی کوتاه به شما آموزش می دهند. انگلیسی در خواب، آموزش با امواج آلفا، روش X، روش MGM-PLN و دهها اسم نا آشنا و جدید دیگر. ما در مورد این شیوهها ابراز نظر نمی کنیم چون هرگز آنها را تجربه نکرده ایم اما اگر نگاهی به این نوع تبلیغات بیندازید می بینید که اساس همه آنها استفاده تبلیغاتی از تمایل افراد برای یادگیری سریع و بی دردسر زبان است. مسلما همه مشغلههای درسی و کاری زیادی دارند و یا خود را برای آزمونی آماده می کنند که وقت چندانی تا آن باقی نمانده است. در این هنگام همه می خواهند به بهترین و سریعترین روش به یادگیری زبان بپردازند، اما برخی متاسفانه به این واقعیت توجه نمی کنند که اگر این روشهای معجزه آسا واقعیت داشت، الان می بایست در بسیاری از کالجها و مدارس دنیا که هر روز به دنبال شیوههای مدرن تر هستند به طور گسترده از این روشها استفاده می شد و حال آنکه شیوههای سنتی آموزش همچنان به قوت خود باقی هستند و شما هیچ خبری از موفقیت این شیوهها در اخبار و تحقیقات پژوهشی نمی بینید.
اما واقعیت چیست؟ آیا همه این شیوهها کذب محض است؟
واقعیت این است که روشهایی برای یادگیری بهتر وجود دارند، روانشناسان با پژوهش های چندین ساله به این واقعیت رسیده اند که چگونگی فرآیند یادگیری از خود فرآیند یادگیری مهم تر است و از این رو باید به روش آموزشی که انتخاب می کنیم توجه ویژه ای داشته باشیم. آنها همچنین به این اصل رسیده اند که مغز انسان تنها با تصاویر کار می کند، به عبارت دیگر هر چیزی که شما می شنوید، می بیند و یا می خوانید یا احساس می کنید برای پردازش در مغز ابتدا به صورت تصاویر ذهنی در می آیند و بعد مغز آن را درک می کند. برای درک بهتر این موضوع به واژه "درخت" توجه کنید. مغز شما بلافاصله بعد از برخورد با این واژه تصویر یک درخت را در ذهن شما بازسازی می کند، حالا سعی کنید در حالی که به واژه درخت توجه می کنید این تصویر را از ذهن خود خارج کنید، غیر ممکن است که بتوانید چنین کاری کنید و بفهمید درخت چیست و تصویر آن را در ذهن تجسم نکنید. حال به واژه "فلخکولوبیس" توجه کنید، این واژه حتما برای شما بی معنی است، تنها به این دلیل که مغز شما نمی تواند تصویر آن را تجسم کند و حال چنانچه پیوندی در مغز شما بین این واژه و یک تصویر وجود داشته باشد، به راحتی آنرا درک می کنید.
یادگیری یک زبان خارجی هم دقیقا فرآیندی مشابه است. بگذارید یک مثال واقعی بزنیم. شما مشغول مطالعه زبان انگلیسی هستید که ناگهان با لغت جدید “peacock” مواجه می شوید. در ابتدا این لغت کاملا برای شما نامفهوم و بی معنی است تا اینکه با مراجعه به فرهنگ لغت متوجه شوید معنی این لغت "طاووس" است. در این لحظه اتصال ذهنی بین لغت peacock و تصویر طاووس در ذهن شما شکل می گیرد، و البته با تکرار می توانید این پیوند را قوی تر و ماندگارتر کنید. حال اگر بخواهید در همان لحظه یک پیوند قوی بین این دو ایجاد کنید چه می کنید؟ در اینجاست که باید علاوه بر تکرار از تکنیک های کمکی استفاده کنید که به ایجاد هر چه بهتر این تصویر ذهنی کمک می کنند. گفتیم که مغز انسان با تصاویر کار می کند، پس هر چه تصویر ورودی به مغز واضح تر و شفاف تر باشد، به شکل بهتری در مغز ذخیره می شود. حال اگر لغت peacock را بشکافیم می بینیم که این لغت خود از دو لغت pea به معنی نخود سبز و cock به معنی خروش تشکیل شده است. حال می توانیم تصویری در ذهن خود مجسم کنیم که یک طاووس بسیار بزرگ مشغول خوردن نخود سبز است، البته این طاووس به جای دم زیبای خود یک دم خروس دارد. فقط کافی است تا یک لحظه این تصویر را به طور واضح در ذهن خود مجسم کنید تا دیگر به سختی بتوانید آن را فراموش کنید. حال هر وقت کسی از شما بپرسد که طاووس به انگلیسی چه می شود بلافاصله آن تصویر عجیب طاووس با دم خروس در حال خوردن نخودسبز در ذهن شما مجسم می شود و بعد از چند لحظه واژه peacock را به خاطر می آورید.
روشهایی وجود دارند که به وسیله آنها می توانید همه لغات، اعداد و حتی مفاهیم غیر شهودی(مانند دیدن، گرفتن، دوست داشتن و ...) را به صورت تصویر واضح در ذهن خود در بیاورید، به این روشها در اصطلاح "نمونیک" گفته می شود. طبق تعاریف "نمونیک (Mnemonics) عبارتست از تکنیک هایی برای به خاطر سپاری که تنها به تکرار مطالب اکتفا نمی کند. بلکه با ایجاد رابطه بین مفاهیم تازه و اطلاعات قبلی موجود در مغز که به راحتی یادآوری می شوند(تصاویر، ریتم، آهنگ و ...)، در به خاطرسپاری و یادآوری مطالب کمک می کند."
یکی از بهترین جاهایی که می توان از نمونیک استفاده کرد در فرآیند یادگیری یک زبان خارجی است. با این روش به سرعت و با حداقل تکرار می توان دایره لغات خود را تا حد چشمگیری افزایش داد، فراموش نکنید که همه کسانی که دارای حافظه خارق العاده هستند و یا توانایی صحبت کردن به چندین زبان مختلف را دارند به نوعی(شاید هم ندانسته) از این تکنیک ها بهره می برند و بدون استفاده از این تکنیک ها شاید حافظه آنها از افراد عادی هم ضعیف تر باشد. در مورد این تکنیکها در آینده به طور مفصل توضیح خواهیم داد. اما در پایان این نوشته خاطر نشان می کنیم که مبحث نمونیک بسیار گسترده بوده و همچنین اصلی ترین ابزار کمکی حافظه است. پس بهتر است از این به بعد روش اعجاب انگیز یادگیری زبان انگلیسی را به نام نمونیک بشناسیم.
A Haunted House
by
Virginia Woolf
Whatever hour you woke there was a door shutting. From room to room they went, hand in hand, lifting here, opening there, making sure--a ghostly couple.
"Here we left it," she said. And he added, "Oh, but here tool" "It's upstairs," she murmured. "And in the garden," he whispered. "Quietly," they said, "or we shall wake them."
But it wasn't that you woke us. Oh, no. "They're looking for it; they're drawing the curtain," one might say, and so read on a page or two. "Now they've found it,' one would be certain, stopping the pencil on the margin. And then, tired of reading, one might rise and see for oneself, the house all empty, the doors standing open, only the wood pigeons bubbling with content and the hum of the threshing machine sounding from the farm. "What did I come in here for? What did I want to find?" My hands were empty. "Perhaps its upstairs then?" The apples were in the loft. And so down again, the garden still as ever, only the book had slipped into the grass.
In the Name Of God
Common Mistakes in English!!!
Adapted from:
accept vs except |
Accept is a verb, which means to agree to take something . For example: "I always accept good advice." Except is a preposition or conjunction, which means not including. For example: "I teach every day except Sunday(s)." |
---|
from the cradle to grave ز گهواره تا گور دانش بجوی
easy come, easy go باد آورده را باد میبرد
no news is good news بیخبری خوش خبری ست
third time lucky تا سه نشه بازی نشه
be the thin end of the wedge تخم مرغ دزد شتر دزد میشود
tit for tat این به اون در
every cloud has a silver lining در نا امیدی بسی امید است
a liar ought to have a good memory دروغگو کم حافظه است
outstay one's welcome کنگر خوردن و لنگر انداختن
be more catholic than the pope= کاسه داغ تر از آش
more royalist than the king
curiosity killed the cat فضول را بردند جهنم
the biter bit دست بالای دست بسیار است
nothing ventured,nothing gained نابرده رنج گنج میسر نمیشود
bussiness is business حساب حساب است کاکا برادر
practice makes perfect کار نیکو کردن از پر کردن است
The cat dreams of mic شتر در خواب بیند پنبه دانه
(tell) a cock and bull story قصه حسین کرد شبستری گفتن
smell fishy کاسه ای زیر نیم کاسه است
Horses for courses هر کسی را بهر کاربی ساخته اند
A big head has a big ache هر که بامش بیش برفش بیشتر
Go with the ride هم رنگ جماعت شدن
East, West, home’s best هیچ کجا خانه خود آدم نمیشود
Tells tales یک کلاغ چهل کلاغ کردن
Hit the jackpot یک شب پول دار شدن
Keep up with the joneses چشم و هم چشمی کردن
Knock sth down چوب حراج به چیزی زدن
The miles of God grind slowly (but they grind exceeding small) چوب خدا صدا ندارد
Put a spoke in sb’s wheel چوب لای چرخ کسی گذاشتن
Cry wolf چوپان دروغگو
What’s cooking? چه کاسه ای زیر نیم کاسه است
Accidents can happen حادثه خبر نمیکند
Account for حساب پس دادن
example:when I tired to pour oil on troubled waters, both the angry husband and his wife stopped their quarrel and began to attak me
معني فارسي:آرام كردن .آرام ساختن
چراغها خاموش می شود و من از دست می روم آن امواجی که می خواستم برخلافشان شنا کنم عاقبت مرا به زانو در آوردند آه، تمنا می کنم، التماس می کنم و چنین می خوانم: از سمت ناگفته ها بیا و سیب روی سرم را، و این درد مبهم مرا هدف بگیر ببرها در انتظارند تا رام شوند و چنین می خوانند: تویی که، تویی که ... آشفتگی تمامی ندارد: دیوارهایی که راه را می بندند و ساعت هایی که یکسره در گردشند می خواهم برگردم و تو را به خانه ببرم نمی شد باز ایستاد و تو اکنون می دانی، و من چنین می خوانم: ای فرصت های از دست رفته! بار دیگر بر دریای من بتابید من آیا خود، دردم یا که درمانم؟ و چنین می خوانم: تویی که، تویی که ... و نه هیچکس دیگر، و نه هیچکس دیگر تویی که، تویی که خانهای، همان خانهای که می خواستم بدان برگردم |
Lights go out and I can't be saved |
حال برای شروع سعی کنید به خود بیندیشید و در مورد خود مطالبی را به زبان فارسی روی کاغذ بنویسید.مثلا چند جمله کافیست . حال آنها را به زبان انگلیسی برگردانید و سعی کنید معادل آنها را به زبان انگلیسی روی کاغذ مقابل جملات فارسی آنها بنویسید. در مرحله بعد آن جملات انگلیسی را حفظ کرده ملکه ذهن خود کنید حال آنها را پشت سر هم بیان نمائید. به زمان توجه داشته باشید و ببینید چقدر طول می کشد تا این جملات را بیان کنید . هر روز بر جملات خود بیفزائید.به این ترتیب کلمات جدید یاد گرفته و با جملات جدید آشنا می شوید.
این یک راه آغازین برای speaking است.
مهم در اينجا اينست كه چگونه اين جملات را به انگليسي بنويسيم.شما ميتوانيد از كتابهاي گوناگون استفاده كنيد و يا از اساتيد و معلم هاي خود بپرسيد يا با من از طريق ايميل ارتباط برقرار كنيد و سوالات خود را بپرسيد
در اينجا من شما را با چند جمله در همين رابطه آشنا ميكنم:
1.my name is ...
2.my mother's name is ...
3.I have ... sister(s) and...brother(s)
4.I work for ...
5. I am single (or married)
6.I like playing football,watching TV, eatting ,dancing,reading books,...
7.I wake up at 7 and go to work at 7:30 and ...
8. I sleep at ...
می بینید که جملات بسیار ساده و شیوا است .شما میتوانید از جملات سخت تر نیز استفاده کنید البته این به سطح لغت و اگاهی هر کس بستگی دارد .این را هم باید بدانید که استفاده از جملات ساده ولی درست بهتر است از استفاده از جملات سخت و اشتباه.
example: after his candidate had lost the election, the boastful campaign manager had to eat humble pie.
معني فارسي اصطلاح: قبول اشتباه و معذرت خواهي كردن
دوستت دارم
( به تمامی زبانهای دنیا )
به زبان ایتالیایی
: Ti Amo
به زبان یونانی
: S'ayapo philo Su
به زبان روسی
: Ya vas liubli
به زبان پرتقالی
: Amo - te
به زبان فارسی
: Dooset Daram
به زبان آلمانی
: Ich liebe dich
به زبان اسپانیایی
: Te quiero
به زبان سوئدی
: Jag a Iskan dig
به زبان هندی
: Mai tujhe pyaar kartha ho
به زبان فرانسه
: Je t'aime
به زبان ارمنی
: Jiroum em kez
به زبان انگلیسی
: I Love You
به زبان ترکی
: Seni seviyo rum
به زبان دانمارکی
: Jeg elsker dig
به زبان چینی
: Mi tuzya var ruem karata
به زبان سوئیسی
: Cha'ha di ga''rn
به زبان برزیلی
: Eu te
به زبان هلندی
: Ik hou van jou
به زبان عربی
: Ohebbak
وقتی یک ایرانی به اینگلیسی نامه نگاری می کند |
متن ذیل، یک نامه واقعی است که حدود 50 سال پیش یک کارمن ایرانی به رییس آمریکایی خود در شرکت نفت نوشته است. در سرتاسر این نامه اصطلاحات فارسی را با لغات اینگلیسی به کاربرده. قصد ما هم از گذاشتن این نامه در سایت فقط قسمت طنزگونه آن است.
This letter was written by an employee of the NIOC
National, about fifty years ago. Someone pulled it out of the archive for laughs. But the name of the person who wrote this letter has been erased for secrecy.
Dear Mr. Hamilton,
Hello sir, "I am your servent, very very much".
I am writing to you because "all the way to the handle of the knife has reached my bone. "My hands grab your skirt", Mr. Hamilton, "Please reach my scream", Mr. Hamiton, "from the hands of this man, Ahmady" . I don't know "what a wet wood I have sold him" that from the very first day he has been
"pulling the belt to my lift" With all kinds of "cat dancing" he has tried to become the "eye and the light" of Mr.Wilson.
![]() He made so much "mouse running" that finally Mr.Wilson "became donkey" , and appointed Mr.Ahmadi as his right hand man, and told me to work "under his hand"
Mr.Wilson promised me that next year he would make me his right hand man, but "my eye didn't not drink water", and I knew that all these were "hat play", and he was trying to put a "hat on my head" I "put the seal of silence to my lips" and did not say anything. Since that he was just "putting watermelon under my arms" Knowing that this transfer was only "good for his aunt" , I started begging him to forget that I ever came to see him and forget my visit altogether. I said "you saw camel, you did not see camel" ... .but he was not "getting of the devils donkey".. ."what headache shall I give you"
I am now forced to work in the mail house with bunch of "blind, bald, height and half height" people. "Imagine how much my ass burns"
Now Mr.Hamilton, "I turn around your head" you are my only hope and my "back and shelter"... ."I swear you to the 14 innocents" please "do some work for me"...."in the resurrection day l'll grasp your skirt"... "I have six head bread eaters" I kiss your hand and
Leg "
|
کتابهای آموزشی |
آموزش لغت ![]() 400 Must Have Words for the TOEFL 2.14 MB http://www.divshare.com/download/170978-801 ![]() 2.94 MB http://www.divshare.com/download/171039-03d ![]() Test Your Vocabulary 3 2.23 MB http://www.divshare.com/download/171025-5d9 ![]() Vocabulary 4000 The 4000 Words Essential for an Educated Vocabulary 1.73 MB http://www.divshare.com/download/171362-f21 ![]() ![]() Magic Words That Bring You Riches 314pages 12.12 MB http://www.divshare.com/download/171270-727 ![]() Really Learn 100 Phrasal Verbs 7.01 MB http://www.divshare.com/download/171195-c3d ![]() Webster essential vocabulary 5.08 MB http://www.divshare.com/download/171061-b1f آموزش دستور ![]() Fun with Grammar 4.68 MB http://www.divshare.com/download/171323-543 ![]() English Grammar Workbook for Dummies 7.23 MB http://www.divshare.com/download/171309-b57 McGraw Hill English Grammar for The Utterly Confused (2003) 1.40 MB http://www.divshare.com/download/171304-858 Longman English Grammar Practice for Intermidiate Students 5.93 MB http://www.divshare.com/download/171254-019 Pictures of English tenses elementary 1.51 MB http://www.divshare.com/download/171230-e73 آموزش نوشتن How to Write Great Essays0.46 MB http://www.divshare.com/download/171340-efb RESUMES & COVER LETTERS 0.54 MB http://www.divshare.com/download/171330-d5e oxford essential guide to writing 3.06 MB http://www.divshare.com/download/171223-874 آموزش زبان The Handbook of Good English- Johnson, Edward D 7.31 MB http://www.divshare.com/download/171347-fe8 MacMillan Survival English 3.44 MB http://www.divshare.com/download/171259-485 New English File Pre-Intermediate Student's Book 23.96 MB http://www.divshare.com/download/171132-49f آموزش توفل tofel paper-and-pencil12.01 MB http://www.divshare.com/download/171359-b09 TOEFL Exam Success 0.60 MB http://www.divshare.com/download/171041-b84 TOEFL Exam Essentials 0.33 MB http://www.divshare.com/download/171040-a24 خواندن READING COMPREHENSION SUCCESSIN 20 MINUTES A DAY 0.72 MB http://www.divshare.com/download/171244-0e8 Read Better Remember More 2e 0.71 MB http://www.divshare.com/download/171231-ead داستان Harry Potter and the Chamber of Secrets0.32 MB http://www.divshare.com/download/157188-6dd Harry Potter and the Sorcerer's Stone 0.30 MB http://www.divshare.com/download/157181-a51 آموزش متفرقه How To Study 2e2.06 MB http://www.divshare.com/download/171338-71b How to Learn Any Language 0.51 MB http://www.divshare.com/download/171332-b2b GMAT Exam Success Graduate Management Admissions Test 1.43 MB http://www.divshare.com/download/171327-8b7 learn spanich in 24 1.83 MB http://www.divshare.com/download/171367-6cc |
جشن عروسی | ![]() |
|
Learning another language is not easy, but most people can learn a second language IF they are willing to put in the necessary time. Here are some practical suggestions for studying effectively, overcoming anxiety, and learning the grammar and skills necessary for success in foreign language classes
Speakers of English as a second language will soon outnumber those who speak it as a first language. Around 750 million people are believed to speak English as a foreign language*. English has an official* or a special status in 75 countries with a total population of over 2 billion
مکالمه مبتدی تا عالی |
از امروز می خواهیم یک بخش جالب و باور نکردنی را راه بیندازیم به اسم مکالمه مبتدی تا عالی که در آن موضوعاتی که ممکن هست یک نفر در طول هفته با آن برخورد داشته باشد را جمع کردیم و جملات متداول در آن موضوع خاص را جمع آوری کردیم و شما فقط کافیست آن ها را حفظ نمایید و به خاطر بسپارید و می شود تضمین کرد که با مطالعه ی این مطالب (البته بعد از تکمیل شدنش) بسته به تلاش خودتان، در مدت مثلا 2 ماه ، و حتی کمتر، به راحتی نیاز خودتان را در مکالمه بر آورده کنید و بسته به تلاشی که در زمینه شنیداری و لیسنینگ و به خاطر سپاری کلمات نا آشنای این مکالمات انجام می دهید می توانید صحبت دیگران را متوجه شوید و با آن ها وارد مکالمه شوید.
![]() اگر شما در حد مبتدی هستید بعد از مطالعه بخش ، مکالمه مبتدی تا عالی حداقل به سطح بالای متوسط خواهید رسید. و باز هم می گویم تضمین ما تلاشی است که شما در پیش خواهید گرفت. |
Under the weather
Definition: Sick, ill, not well. ناخوش Example: 1) I'm feeling a little under the weather today. I think I'll stay home from work. من امروز یکم ناخوشم. فکر کنم امروز خانه بمونم و سر کار نرم. 2) I’m going to stay home because I’m feeling under the weather today. من میخواهم امروز خانه بمونم، آخه ناخوشم 3) I told my boss that I was under the weather. She told me to stay home for the day. ![]() 4) My wife is feeling under the weather, so I need to get home early today. همسرم ناخوش، خب من باید امروز زودتر برم خانه A short conversation with Under the weather A: "Why didn’t you come to school today?" B: "I was under the weather this morning. I need to get some rest." A: "Well, I hope you start feeling better." Other Common Sentences "I’m feeling a little sick today." "I don’t feel too well." "I’m not feeling that great. I think I should get some rest." Etymology: This is a nineteenth century phrase which probably derives from the popular belief that the weather (rain, sun, wind, cold, etc.) can affect your health |
یک تخته کم داشت |
had a screw loose ![]()
|
کریسمس در آمریکا |
Christmas in America: Music and Traditions of a Merry Season
Welcome to THIS IS AMERICA in VOA Special English. I'm Barbara Klein.
And I'm Steve Ember.
For one thing, it marks the end of the most busy time of year. Many people need a rest after weeks of buying gifts, going to parties, organizing travel and getting their homes ready for the holiday.
With all this, it is often said that Christmas has lost its meaning as the birthday of Jesus Christ. Some churches in the United States have cancelled Christmas Day services, so people can spend the day with their families. This was even true last year when Christmas came on a Sunday, the traditional day of worship.
Another important part of the Christmas season is music. Among traditional carols, one of the most popular is "Silent Night."
Most Americans identify themselves as Christian, even if they are not very religious. But the freedom to choose any religion, or no religion at all, is guaranteed by the Constitution. The Constitution separates religion and government.
Others say the real problem is too much political correctness; things like saying "Happy Holidays" when people mean "Merry Christmas." They say people should not be so worried about the risk of offending a stranger. But not all Americans celebrate Christmas. And even those who do might not celebrate it as a religious holiday. This is true of Christians as well as non-Christians. Still, they treat it as a special day. And it is hard to think of anyone that Christmas is more special for than children. Of course, this has a lot to do with the tradition of a kindly old man with a big belly and a bright red suit. Children know Santa Claus as the one who leaves gifts under the tree on Christmas Eve. But only if they are good little children and go to sleep.
Stores crowded with holiday gift buyers may be good for the economy. But some people celebrate Christmas in less material ways. For example, they volunteer to serve meals at shelters for the homeless or visit old people in nursing homes. To them, this is honoring the true spirit of Christmas.
In some families, the tradition is to open gifts on Christmas Eve. In others, though, people wait until Christmas morning to open their presents. A big Christmas dinner is a tradition in many families. And so are special treats like Christmas cookies covered in powdered sugar.
Many people travel long distances to be home with their families at Christmas. But not everyone is able to be with loved ones. For some, Christmas can be a lonely time. Most businesses and public places are closed for the holiday. But some restaurants stay open and serve Christmas dinner. A retired man in Washington, D.C., says he enjoys his Christmas dinner at a local restaurant. In fact, he says that after spending several Christmases there, he has become friends with other people who spend their Christmases there, too.
Caroling is a Christmas tradition that goes back hundreds of years. Sometimes carolers walk along a street and the group stops at each house to sing a song. Other times they gather in a public place. Carolers may visit places like shopping centers, hospitals and nursing homes. School choruses are often invited to sing songs of the holiday season. And, of course, caroling can be found in churches. Listen as the choir of Trinity Church in Boston sings "Carol of the Bells."
December is usually also the time of the ancient Jewish holiday of Hanukkah; this year it began at sundown on December fifteenth. The eight-day Festival of Lights honors the rededication of the Temple in Jerusalem after the Maccabees defeated King Atiochus of Syria. Muslims will celebrate the holiday of Eid al-Adha in January. The Feast of Sacrifice marks the end of the yearly pilgrimage to Mecca.
(MUSIC)
For many children, a favorite Christmas tradition is watching a performance of the ballet "The Nutcracker." The Russian composer Peter Ilich Tchaikovsky wrote the music in eighteen ninety-one. "The Nutcracker" is a story told in dance about a young girl named Clara. Clara is celebrating Christmas with her family and friends. One of her gifts is a wooden nutcracker shaped like a toy soldier. Clara is shown how to put a nut in the mouth to break the shell open with the head. But she dreams that the nutcracker comes to life as a good-looking prince.
We leave you with the Philadelphia Orchestra under Eugene Ormandy performing "The Waltz of the Flowers" from "The Nutcracker."
Our program was written by Jerilyn Watson and produced by Caty Weaver. I'm Barbara Klein.
And I'm Steve Ember. You can find archives of our programs on the Web at voaspecialenglish.com. And we hope you can join us again next week for THIS IS AMERICA in VOA Special English. |
تسلیم شدن، سپر انداختن |
Throw in the towel Definition: To quit. informal to admit that you have been defeated تسلیم شدن، سپر انداختن Example: 1) The company threw in the towel after losing all of its major customers. 2) Mike 'Boom Boom' DeNola threw in the towel after three rounds. He'll probably have to spend a few days in the hospital, followed by a long convalescence in Miami. ![]() 3) I was ready to throw in the towel, but I stayed with it. می خواستم تسلیم بشم اما طاقت آوردم. 4) He’s not a quitter, so he’s not going to throw in the towel. ََA short conversation with Throw in the towel A: "The boxing match is great." B: "One guy is really getting beat up." A: "Do you think he’s going to give up?" B: "He’s not going to throw in the towel, they rarely do that these days." Other Common Sentences "There’s no chance for me to win. I’m calling it quits." "I don’t think I can win, so I’m going to give up." "I’d rather surrender than get the hell beaten out of me." Etymology: This phrase comes from boxing. When a boxer is too beat up to continue, his coach throws a towel into the ring to signal that the fight is over. |
علی ماند و حوضش |
The bird has flown
![]() جا تر است و بچه نیست، علی ماند و حوضش، سار از درخت پرید، مرغ از قفس پریده، دیگر دیر شده است informal used to say that the person you are looking for has already left or escaped. Example: - When the police arrived to make the arrest, the bird had flown. وقتی که پلیس ها آمدند دستگیرش کنند، مرغ از قفس پریده بود. |
معنای پنهان یا ژرف چیزی را درک کردن |
Read between the lines Definition: To pay attention to what is implied in writing or in speech. Or to find hidden meanings. معنای پنهان یا ژرف چیزی را درک کردن Or to guess someone's real feelings from something they say or write, when they do not tell you directly. حدس زدن منظور کسی، متوجه شدن، فهمیدن منظور کسی Example: - If you read between the lines, this letter is really a request for money. اگه درست متوجه شده باشی این نامه یک درخواست برای پول - If you read between the lines, you would have understood what he was implying. ![]() - Steve isn’t very good at reading between the lines. You have to tell him exactly what you want. دوزاریه استیو کج. قشنگ باید منظورت را بهش توضیح بدی - Martha can read between the lines very well. She picks up on everything. A short conversation with Read between the lines A: "Did you read chapter three for our English class?" B: "Yeah. I think the author was indicating that he was supporting the war." A: "Even though he said one thing, he meant another. You have to read between the lines to fully understand his stance." B: "That might be true. I should go read it again." |
کار از محکم کاری عیب نمی کند |
کار از محکم کاری عیب نمی کند better safe than sorry دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است ![]() used to say that it is better to be careful, even if this takes time, effort etc, than take a risk that may have a bad result. ساعت را کوک کن کار از محکم کاری عیب نمی کند.Example: - Set the alarm clock - better safe than sorry! |
پیشگیری شرط عقل |
An ounce of discretion is worth a pound of wit Or An ounce of prevention (is worth a pound of cure) (یک ذره پیشگیری بهتر از یک عالمه درمان است) Or Prevention is better than cure
![]()
used to say that it is better to prevent a problem before it happens than to try to solve it after it has happened. |
با سلام خدمت دانش آموزان موسسه راه آورد ابرار جنوب
این وبلاک توسط یکی از دانش اموزان این زبانکده ساخته شده است
و فعلا در دست ساخت است خواهشمند است نظرات خود ودر صورت
تمایل ایدی خود را در قسمت نظرات بنویسید
آيلس چيست؟
دوره آموزش IELTS با همکاری مشترک شورای بریتانیا، دانشگاه کمبریج و انجمن IELTS استرالیا تدوین، ارایه و برگزار می گردد. این سیستم در کلیه مراکـز دولتی و دانشگاهی و مهاجرتی در اکثـر کشورها قابل شناسایی میباشد. این سیسم جهت تعیین سطح زبان عمومی و یا آکادمیک جهت متقاضیانی که قصد ادامه تحصیل و کسب و کار در کشورهای انگیسی زبان هـمچـون آمریکا، انگلیس، کانادا، استرالیا، ایـرلنـد و نیوزیلنـد را دارند، میباشد.
امتحانات IELTS در زمان های مشخص در حداقل 300 مرکز مشخص در سراسر دنیا برگزار می گردد. آموزش IELTS چهار بخش مهارت های شنیداری، گفتاری، نوشتاری و مکالمه را در مقاطع عمومی و آکادمیک شامل می شود. آموزش شنیداری و مکالمه برای هر دو مقطع یکسان بوده ولی، آموزش گفتاری و نوشتاری مجزا و ویژه هر مقطع می باشد.
آموزش IELTS در مقطع آکادمیک مختص آن گروه از متقاضیانی است که قصد ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر تحصیلی و یا فراگیری تخصص های حرفه ای را دارند، و آموزش IELTS در مقطع عمومی مختص آن گروه از متقاضیانی است که قصد یافتن شغل مناسب و کسب و کار و یا فراگیری دوره های غیر دانشگاهی در یکی از کشورهای انگلیسی زبان را دارند.
My heart does sing,
Of the joys we share.
How I treasure each moment,
When you are near
So this morning I'll tell you.
Like so many before.
As each day passes,
I love you more!
Good Morning!
THE INTERVIEW WITH GOD
مصاحبه با خدا
I dreamed I had an interview with God.
در رويا ديدم که با خدا حرف ميزنم
So you would like to interview me? God asked.
او از من پرسيد :آيا مايلي از من چيزي بپرسي؟
If you have the time? I said.
گفتم ....اگر وقت داشته باشيد....
God smiled:My time is eternity.
لبخندي زد و گفت: زمان براي من تا بي نهايت ادامه دارد
What questions do you have in mind for me?
چه پرسشي در ذهن تو براي من هست؟
What surprises you most about humankind?
پرسيدم: چه چيزي در رفتار انسان ها هست که شما را شگفت زده مي کند؟
God answered...
پاسخ داد:
That they get bored with childhood,
آدم ها از بچه بودن خسته مي شوند ...
they rush to grow up, and then
عجله دارند بزرگ شوند و سپس.....
long to be children again.
آرزو دارند دوباره به دوران کودکي باز گردند
That they lose their health to make money...
سلامتي خود را در راه کسب ثروت از دست مي دهند
and then lose their money to restore their health.
و سپس ثروت خود را در راه کسب سلامتي دوباره از صرف مي کنند....
That by thinking anxiously about the future,
چنان با هيجان به آينده فکر مي کنند.
they forget the present,
که از حال غافل مي شوند
such that they live in neither the present nor the future.
به طوري که نه در حال زندگي مي کنند نه در آينده
"That they live as if they will never die,
آن ها طوري زندگي مي کنند.،انگار هيچ وقت نمي ميرند
and die as though they had never lived.
و جوري مي ميرند ....انگار هيچ وقت زنده نبودند
we were silent for a while.
ما براي لحظاتي سکوت کرديم
And then I asked.
سپس من پرسيدم..
As a parent, what are some of life's lessons you want your children to learn
مانند يک پدر کدام درس زندگي را مايل هستي که فرزندانت بياموزند؟
To learn they cannot make anyone love them.
پاسخ داد:ياد بگيرند که نميتوانند ديگران را مجبور کنند که دوستشان داشته باشند
All they can do
ولي مي توانند
is let themselves be loved.
طوري رفتار کنند که مورد عشق و علاقه ديگران باشند
To learn that it is not good to compare themselves to others.
ياد بگيرند که خود را با ديگران مقايسه نکنند
To learn to forgive by practicing forgiveness.
ياد بگيرند ...ديگران را ببخشند با عادت کردن به بخشندگي
To learn that it only takes a few seconds to open profound wounds in those they love,
ياد بگيرند تنها چند ثانيه طول مي کشد تا زخمي در قلب کسي که دوستش داريد ايجاد کنيد
and it can take many years to heal them.
ولي سال ها طول مي کشد تا آن جراحت را التيام بخشيد
To learn that a rich person
ياد بگيرند يک انسان ثروتمند کسي نيست که دارايي زيادي دارد
is not one who has the most,but is one who needs the least
بلکه کسي هست که کمترين نيازوخواسته را دارد
To learn that there are people who love them dearly,
ياد بگيرند کساني هستند که آن ها را از صميم قلب دوست دارند
but simply have not yet learned how to express or show their feelings.
ولي نميدانند چگونه احساس خود را بروز دهند
To learn that two people can
ياد بگيرند وبدانند ..دونفر مي توانند به يک چيز نگاه کنند
look at the same thing and see it differently?
ولي برداشت آن ها متفاوت باشد
To learn that it is not enough that they
ياد بگيرند کافي نيست که تنها ديگران را ببخشند
forgive one another, but they must also forgive themselves.
بلکه انسان ها بايد قادر به بخشش و عفو خود نيز باشند
"Thank you for your time," I said
سپس من از خدا تشکر کردم و گفتم
"Is there anything else you would like your children to know"
آيا چيز ديگري هم وجود دارد که مايل باشي فرزندانت بدانند؟
God smiled and said,Just know that I am here... always.
خداوند لبخندي زد و پاسخ داد: فقط اين که بدانند من اين جا و با آن ها هستم..........براي هميشه