دلم برات تنگ شده

      

زیباترین جملات عاشقانه رمانتیک کاربردی

 

تقدیم به تمام دوستانم از طرف ستاره شرق به همه دوستانی که به من محبت داشتند ...

 

 

 

اي مسافر !  اي جدا ناشدني ! گامت را آرام تر بردار ! از برم آرام تر بگذر ! تا به کام دل ببينمت .
بگذار از اشک سرخ گذرگاهت را چراغان کنم .
آه ! که نميداني ... سفرت روح مرا به دو نيم مي کند ... و شگفتا که زيستن با نيمي از روح تن را مي فرسايد ...
بگذار بدرقه کنم واپسين لبخندت را و آخرين نگاه فريبنده ات را .
مسافر من ! آنگاه که مي روي کمي هم واپس نگر باش . با من سخني بگو . مگذار يکباره از پا در افتم ... فراق صاعقه وار را بر نمي تابم ...
جدايي را لحظه لحظه به من بياموز...    آرام تر بگذر ...
وداع طوفان مي آفريند... اگر فرياد رعد را در طوفان وداع نمي شنوي ؟! باران هنگام طوفان را که مي بيني !  آري باران اشک بي طاقتم را که مي نگري ...
من چه کنم ؟ تو پرواز مي کني و من پايم به زمين بسته است ...
اي پرنده ! دست خدا به همراهت ...
اما نمي داني ... نمي داني که بي تو به جاي خون اشک در رگهايم جاريست ...
از خود تهي شده ام ... نمي دانم تا باز گردي مرا خواهي ديد ؟؟؟

جملات کوتاه و عاشقانه   :.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.

دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم چون به خدا ایمان دارم و به تو احتیاج!!

دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت

می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای چشمم فرود می آیی در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم را برای همیشه می بندم تا دیگر دوریت را حس نکنم

چه زيباست بخاطر تو زيستن وبراي تو ماندن وبه پاي تو سوختن وچه تلخ وغم انگيز است دور از تو بودن براي تو گريستن وبه عشق ودنياي تو نرسيدن ای كاش ميدانستي بدون تو وبه دور از دستهاي مهربانت زندگي چه ناشكيباست

شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد. بیدار باش من با سبدی پر از بوسه می آیم و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت می کارم تا بدانی ای خوبم دوستت دارم

عشق ور زيدن ضمانت تنها نشدن نيست

 من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم، نگاهت را مگیر از من...که با آن عالمی دارم!

قدر دست هایم را بیشتر دانستم و قدر چشم هایم را و تازه فهمیدم چه شكوهی دارد... ایستادن بر روی دو پا آن لحظه كه...به زمین خوردم!!!

به او بگویید دوستش دارم، به او که قلبش به وسعت دریاییست که قایق کوچک دل من درآن غرق شده، به او که مرا از این زمین خاکی به سرزمین نور و شعر و ترانه برد، و چشمهایم را به دنیایی پر از زیبایی باز کرد

کسی هست درین شهر هواخواه نگاهت نشسته است نگاهی غریبانه به راهت مبادا که نیایی...

آنقدر رفته ای که تمام درهای باز مانده به یاد تو روی پاشنه های انتظار پوسیده اند...

خندیدم ، خندید ... اشکهام را افتاد ، اونم شرشر گریه کرد !! دلم براش سوخت نازش کردم اما دستم سوخت !؟ آخه دلش گــر گرفته بود

 به او بگویید دوستش دارم، به او که صدای پایش را میشنوم، به او که لحن کلامش را میشناسم ، به او که عمق نگاهش را میفهمم، به او که .....

بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند.قاب عکس توست اما شيشه ي عمرمن است بوسه بر مويت زنم ترسم که تارش بشکند.تارموي توست اما ريشه ي عمر من است

 معبودم سکوتم را از صداي تنهاييم بدان .. نميخوانم و نميگويم چون درونم هيچ بوده و تو آمدي برايم قصه هايي از عشق سراييدي و به من قصه باران آموختي ميداني قصه باران قصه شستن غمهاست و درون انسانها پر از غم و تنهايي است ونگاهم به باران تو افتاد و ناگهان تمام تنهاييم را فراموش کردم و به تو و داشتن تو ميبالم تنهاتر از يک برگ با باد شاديها محجورم درآبهاي سرور آور تابستان آرام ميرانم

به او بگویید دوستش دارم، به او که گل همیشه بهارمن است، به او که قشنگترین بهانه برای بودن من است وبه او که عشق جاودانه من است

کاش زندگی شعر بود تا برایش یک دنیا شعر می سرودم تا با آهنگش در خلوت بی کسی هایش هیچوقت تنها نماند کاش زندگی قصه بود تا برایش یک دریا قصه می گفتم تا همسفر با ماهیهای آزاد همیشه اقیانوس خوشبختی را پیدا کند

یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!!

برای دیدن من دلت را دیده کن دیدی که تنهایم؟!

از عشق پرسیدم نام دیگر تو چیست؟ زبان سرخش را در آورد و گفت: "سر سبزی که بر باد می رود"!!!

دير گاهيست كه تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است بازهم قسمت غم ها شده ام دگر آيينه ز من بي خبر است كه اسير شب يلدا شده ام من كه بي تاب شقايق بودم همدم سردي يخ ها شده ام كاش چشمان مرا خاك كنيد تا نبينم كه چه تنها شده ام....

محبت ره به دل دادن صفاي سينه ميخواهد به ياد يکدگر بودن دلي بي کينه ميخواهد اگر دورم ز ديدارت دليل بي وفايي نيست وفا ان است که نامت را هميشه بر زبان دارم

وفا آن است که نامت را نهانی زیر لب دارم

نور دلیل تاریکی بود و سکوت دلیل خلوت، تنها عشق بی دلیل بود که تو دلیل آن شدی



دلم تنگ است دلم تنگ است دلم اندازه حجم قفس تنگ است سکوت از کوچه لبریز است صدایم خیس و بارانی است نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است

عشق کنار هم ایستادن زیر باران نیست...!!! عشق این است که یکی برای دیگری چتر شود و دیگری هرگز نفهمد چرا خیس نشد

 سر گشته ام از این همه راهی که ندارم گاهی که تو را دارم و گاهی که ندارم من مانده ام و لایق تیغی که نبودم من مانده ام و فرصت آهی که ندارم

کنار آشیان تو آشیانه می کنم فضایه آشیانه را پر از ترانه می کنم کسی سوال می کند بخاطر چه زنده ای؟ و من برای زندگی تو را بهانه می کنم

ویلیام شكسپیر میگه : زمانی كه فكر می كنی تو 7 تا آسمون 1 ستاره هم نداری یكی یه گوشه دنیا هست كه واسه دیدنت لحظه شماری می كنه...


نمي نويسم ..... چون مي دانم هيچ گاه نوشته هايم را نمي خواني! حرف نمي زنم .... چون مي دانم هيچ گاه حرف هايم را نمي فهمي! نگاهت نمي کنم ...... چون تو اصلاً نگاهم را نمي بيني! صدايت نمي زنم ..... زيرا اشک هاي من براي تو بي فايده است! فقط مي خندم ...... چون تو در هر صورت مي گويي من ديوانه ام


من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است می روم شاید فراموشت کنم با فراموشی هم آغوشت کنم می روم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزادباش گر چه تو تنها تر از ما می روی آرزو دارم ولی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را تلخی بر خوردهای سرد را...

اگه از بوي گلي خوشت نيومد تو رو خدا شاخه هاشو نشکون....

ميروي و من فقط نگاهت ميکنم تعجب نکن که چرا گريه نميکنم بي تو، يک عمر فرصت براي گريستن دارم اما براي تماشاي تو، همين يک لحظه باقي است و شايد همين يک لحظه اجازه زيستن در چشمان تو را داشته باشم ...

اين عشقي که به من بخشيدي براي هميشه زنده خواهد ماند تو هميشه آنجا هستي ،هنگاميکه فرو افتم ضعف مرا مي ستاني و به من نيرو وقدرت مي بخشي و براي هميشه دوستت خواهم داشت و در کنارت مي مانم همچو فانوسي در تاريکترين شبها بالهايي خواهم بود، که در طول پرواز ياري ات خواهم کرد و در طوفان سر کش ،سر پناهي براي تو خواهم بود ...

 

 

چگونه لهجه خود را کاهش دهيم

چگونه لهجه خود را کاهش دهيم
 

 

بسياري از مشکلات تلفظي که زبان‌آموزان با آن نتيجه استفاده غلط از اصواتي است که در زبان مادري خود به کار مي‌برند. بنابراين مشکلات تلفظي که شما از آن رنج مي‌بريد احتمالاً مشابه مشکلاتي است که ديگر زبان‌آموزان «هم زبان» شما هم با آن مواجه هستند. وقتي يک انگليسي‌زبان بومي (native) به شما مي‌گويد که شما (بعنوان مثال) لهجه روسي يا چيني داريد، در واقع اين نکته را تأييد مي‌کند. بسياري از برنامه‌هاي کاهش لهجه بر اساس تحقيقاتي است که اصوات خاصي را که هر گروه زباني (مثلاً فرانسوي، چيني، اسپانيايي، ژاپني و ...) موقع اداي کلمات انگليسي دارد، مشخص مي‌کنند. بعنوان مثال 70% اسپانيايي‌ زبانها در تلفظ صداي /st/ در کلمه stick مشکل دارند در حاليکه چيني زبانها هيچ مشکلي در تلفظ آن ندارند. نکته‌هاي زير به شما کمک مي‌کنند که تأثير زبان مادري خود بر انگليسي‌تان را کاهش دهيد.
 

به حرکات دهان انگليسي زبانان (native) دقت کنيد.

موقع تماشاي برنامه‌هاي زبان اصلي به حرکات دهان گوينده خوب دقت کنيد. آنچه که مي‌گويد را تکرار کنيد و لحن صداي او را تقليد کنيد.


شمرده صحبت کنيد.

تا وقتي که لحن و اصوات انگليسي را بخوبي فرا نگرفته‌ايد، شمرده صحبت کنيد. اگر شما سريع و با لحن و تلفظ غلط صحبت کنيد، انگليسي زبانها در فهميدن آنچه که مي‌خواهيد بگوييد مشکل پيدا خواهند کرد. همچنين اگر شما به «اشتباه صحبت کردن» خود ادامه دهيد، اين اشتباهات در ذهن شما ماندگار خواهند شد.


از ديکشنري استفاده کنيد.

با علائم فونتيک ديکشنري خود آشنا باشيد و تلفظ صحيح کلماتي را که اداي آنها براي شما دشوار است در آن جستجو کنيد.


ها مواجه هستند در
از ديگران کمک بگيريد.

يک فهرست از کلماتي که تلفظ آنها براي شما دشوار است، تهيه کنيد و از يک دوست انگليسي زبان (native) بخواهيد آنها را براي شما تلفظ کند. خوب است صدايش را ضبط کنيد و بعداً به آن گوش دهيد و خودتان هم آن را تکرار کنيد. اگر چنين دوستي نداريد مي‌توانيد از نرم افزارهايي که کلمات را با صداي ضبط شده انسان ادا مي‌کنند استفاده کنيد. (براي اين منظور مي‌توانيد از نرم‌افزار talk to me و يا ديکشنري گوياي لانگمن استفاده نماييد.)


به کتابهاي نواردار گوش دهيد.

با تهيه کتابهايي که داراي يک نوار يا سي‌دي صوتي هستند مي‌توانيد در يک زمان هم بخوانيد و هم گوش کنيد. بخشهايي از کتاب را با صداي بلند بخوانيد و صداي خودتان را ضبط کنيد. صداي خودتان را با گوينده اصلي مقايسه کنيد و سعي کنيد اشتباهاتتان را اصلاح کنيد.


به پسوندهاي s و ed دقت کنيد.

تلفظ صحيح کلماتي که به s و ed ختم مي‌شوند را ياد بگيريد. مثلاً s- يا es- را در نظر بگيريد. اين پسوند گاهي صداي /S/ مي‌دهد (مثلاً در eats)، گاهي صداي /Z/ مي‌دهد (مثلاً در plays) و گاهي هم صداي /IZ/ مي‌دهد (مثلاً در washes). (براي فراگيري نحوه تلفظ صحيح اين قبيل کلمات اينجا را کليک کنيد.)
 

با صداي بلند انگليسي بخوانيد.

هر روز به مدت 15 تا 20 دقيقه يک متن انگليسي (مثلاً يک کتاب داستان) را با صداي بلند بخوانيد. اين به شما کمک مي‌کند که آن دسته از عضلات دهان را که براي انگليسي صحبت کردن به کار مي‌آيند، تقويت کنيد. تحقيقات نشان مي‌دهد که براي صحبت کردن يک زبان جديد حدود سه ماه تمرين روزانه مورد نياز است تا عضلات دهان (براي آن زبان خاص) تقويت شوند.

آموزش مکالمه انگليسي نصرت در 90 روز» با وقفه کوتاهي که بين کلمات و جملات ايجاد مي‌کند اين فرصت را براي شما فراهم مي‌کند که آنها را تکرار کرده و مهارت تلفظ خود را تقويت نماييد.)
 

صداي خودتان را گوش کنيد.

صداي خودتان را ضبط کنيد و براي يافتن اشتباهات تلفظي خود به آن گوش دهيد. اين يک تمرين بسيار عالي است، زيرا اين به شما کمک مي‌کند از اشتباهاتي که دائماً  مرتکب مي‌شويد آگاه شويد.
 

صبور باشيد.

شما مي‌توانيد نحوه صحبت کردن خود را بهبود بخشيد، ولي اين «يک شبه» بدست نمي‌آيد. مردم اغلب به دنبال کسب نتيجه فوري هستند و به همين دليل خيلي زود دلسرد مي‌شوند و از تلاش دست برمي‌دارند.

Mano Entezaro Kaboos Tanhaei

Mano Hesse Inke Har Lahze Injaei

Daram Ayneha Ro Gom miKonam Kam Kam

ToRo Har Taraf Roo MiKOnam MiBinam

NaGOo Az ToO CheShamam ChiZi NEmiKhoOni

To Ke  LahZe LaHze Halam Ro MidOoni

Age In BaHaram BarNagardi KHoOne

DiGe ChiZi az Man YAdet NemiMoOne

Mano RaHa KOn Az In FekRe TanHaei

To NaraFti Na TO HaNooZam InJaei

DaRam Az KHoDam Ba FeKre To Rad MiSham

Daaram AsheGhi Ro Ba To BaLad MiSham

  

Misery

Anton Chekhov Misery

by Anton Chekhov

THE twilight of evening. Big flakes of wet snow are whirling lazily about the street lamps, which have just been lighted, and lying in a thin soft layer on roofs, horses' backs, shoulders, caps. Iona Potapov, the sledge-driver, is all white like a ghost. He sits on the box without stirring, bent as double as the living body can be bent. If a regular snowdrift fell on him it seems as though even then he would not think it necessary to shake it off. . . . His little mare is white and motionless too. Her stillness, the angularity of her lines, and the stick-like straightness of her legs make her look like a halfpenny gingerbread horse. She is probably lost in thought. Anyone who has been torn away from the plough, from the familiar gray landscapes, and cast into this slough, full of monstrous lights, of unceasing uproar and hurrying people, is bound to think.

روش اعجاب انگیز آموزش زبان انگلیسی!

روش اعجاب انگیز آموزش زبان انگلیسی!


"واقعیت این است که روشهایی برای یادگیری بهتر وجود دارند، روانشناسان با پژوهش های چندین ساله به این واقعیت رسیده اند که چگونگی فرآیند یادگیری از خود فرآیند یادگیری مهم تر است و از این رو باید به روش آموزشی که انتخاب می کنیم توجه ویژه ای داشته باشیم."

احتمالا شما هم این روزها با تبلیغات مختلفی در مجلات و اینترنت برخورد کرده اید که ادعا می کنند زبان انگلیسی را به طور معجزه آسا و در مدتی کوتاه به شما آموزش می دهند. انگلیسی در خواب، آموزش با امواج آلفا، روش X، روش MGM-PLN و ده‌ها اسم نا آشنا و جدید دیگر. ما در مورد این شیوه‌ها ابراز نظر نمی کنیم چون هرگز آنها را تجربه نکرده ایم اما اگر نگاهی به این نوع تبلیغات بیندازید می بینید که اساس همه آنها استفاده تبلیغاتی از تمایل افراد برای یادگیری سریع و بی دردسر زبان است. مسلما همه مشغله‌های درسی و کاری زیادی دارند و یا خود را برای آزمونی آماده می کنند که وقت چندانی تا آن باقی نمانده است. در این هنگام همه می خواهند به بهترین و سریعترین روش به یادگیری زبان بپردازند، اما برخی متاسفانه به این واقعیت توجه نمی کنند که اگر این روش‌های معجزه آسا واقعیت داشت، الان می بایست در بسیاری از کالج‌ها و مدارس دنیا که هر روز به دنبال شیوه‌های مدرن تر هستند به طور گسترده از این روشها استفاده می شد و حال آنکه شیوه‌های سنتی آموزش همچنان به قوت خود باقی هستند و شما هیچ خبری از موفقیت این شیوه‌ها در اخبار و تحقیقات پژوهشی نمی بینید.
اما واقعیت چیست؟ آیا همه این شیوه‌ها کذب محض است؟
واقعیت این است که روشهایی برای یادگیری بهتر وجود دارند، روانشناسان با پژوهش های چندین ساله به این واقعیت رسیده اند که چگونگی فرآیند یادگیری از خود فرآیند یادگیری مهم تر است و از این رو باید به روش آموزشی که انتخاب می کنیم توجه ویژه ای داشته باشیم. آنها همچنین به این اصل رسیده اند که مغز انسان تنها با تصاویر کار می کند، به عبارت دیگر هر چیزی که شما می شنوید، می بیند و یا می خوانید یا احساس می کنید برای پردازش در مغز ابتدا به صورت تصاویر ذهنی در می آیند و بعد مغز آن را درک می کند. برای درک بهتر این موضوع به واژه "درخت" توجه کنید. مغز شما بلافاصله بعد از برخورد با این واژه تصویر یک درخت را در ذهن شما بازسازی می کند، حالا سعی کنید در حالی که به واژه درخت توجه می کنید این تصویر را از ذهن خود خارج کنید، غیر ممکن است که بتوانید چنین کاری کنید و بفهمید درخت چیست و تصویر آن را در ذهن تجسم نکنید. حال به واژه "فلخکولوبیس" توجه کنید، این واژه حتما برای شما بی معنی است، تنها به این دلیل که مغز شما نمی تواند تصویر آن را تجسم کند و حال چنانچه پیوندی در مغز شما بین این واژه و یک تصویر وجود داشته باشد، به راحتی آنرا درک می کنید.
یادگیری یک زبان خارجی هم دقیقا فرآیندی مشابه است. بگذارید یک مثال واقعی بزنیم. شما مشغول مطالعه زبان انگلیسی هستید که ناگهان با لغت جدید “peacock” مواجه می شوید. در ابتدا این لغت کاملا برای شما نامفهوم و بی معنی است تا اینکه با مراجعه به فرهنگ لغت متوجه شوید معنی این لغت "طاووس" است. در این لحظه اتصال ذهنی بین لغت peacock و تصویر طاووس در ذهن شما شکل می گیرد، و البته با تکرار می توانید این پیوند را قوی تر و ماندگارتر کنید. حال اگر بخواهید در همان لحظه یک پیوند قوی بین این دو ایجاد کنید چه می کنید؟ در اینجاست که باید علاوه بر تکرار از تکنیک های کمکی استفاده کنید که به ایجاد هر چه بهتر این تصویر ذهنی کمک می کنند. گفتیم که مغز انسان با تصاویر کار می کند، پس هر چه تصویر ورودی به مغز واضح تر و شفاف تر باشد، به شکل بهتری در مغز ذخیره می شود. حال اگر لغت peacock را بشکافیم می بینیم که این لغت خود از دو لغت pea به معنی نخود سبز و cock به معنی خروش تشکیل شده است. حال می توانیم تصویری در ذهن خود مجسم کنیم که یک طاووس بسیار بزرگ مشغول خوردن نخود سبز است، البته این طاووس به جای دم زیبای خود یک دم خروس دارد. فقط کافی است تا یک لحظه این تصویر را به طور واضح در ذهن خود مجسم کنید تا دیگر به سختی بتوانید آن را فراموش کنید. حال هر وقت کسی از شما بپرسد که طاووس به انگلیسی چه می شود بلافاصله آن تصویر عجیب طاووس با دم خروس در حال خوردن نخودسبز در ذهن شما مجسم می شود و بعد از چند لحظه واژه peacock را به خاطر می آورید.
روشهایی وجود دارند که به وسیله آنها می توانید همه لغات، اعداد و حتی مفاهیم غیر شهودی(مانند دیدن، گرفتن، دوست داشتن و ...) را به صورت تصویر واضح در ذهن خود در بیاورید، به این روشها در اصطلاح "نمونیک" گفته می شود. طبق تعاریف "نمونیک (Mnemonics) عبارتست از تکنیک هایی برای به خاطر سپاری که تنها به تکرار مطالب اکتفا نمی کند. بلکه با ایجاد رابطه بین مفاهیم تازه و اطلاعات قبلی موجود در مغز که به راحتی یادآوری می شوند(تصاویر، ریتم، آهنگ و ...)، در به خاطرسپاری و یادآوری مطالب کمک می کند."
یکی از بهترین جاهایی که می توان از نمونیک استفاده کرد در فرآیند یادگیری یک زبان خارجی است. با این روش به سرعت و با حداقل تکرار می توان دایره لغات خود را تا حد چشمگیری افزایش داد، فراموش نکنید که همه کسانی که دارای حافظه خارق العاده هستند و یا توانایی صحبت کردن به چندین زبان مختلف را دارند به نوعی(شاید هم ندانسته) از این تکنیک ها بهره می برند و بدون استفاده از این تکنیک ها شاید حافظه آنها از افراد عادی هم ضعیف تر باشد. در مورد این تکنیکها در آینده به طور مفصل توضیح خواهیم داد. اما در پایان این نوشته خاطر نشان می کنیم که مبحث نمونیک بسیار گسترده بوده و همچنین اصلی ترین ابزار کمکی حافظه است. پس بهتر است از این به بعد روش اعجاب انگیز یادگیری زبان انگلیسی را به نام نمونیک بشناسیم.

A Haunted House

A Haunted House

by

Virginia Woolf

Whatever hour you woke there was a door shutting. From room to room they went, hand in hand, lifting here, opening there, making sure--a ghostly couple.

"Here we left it," she said. And he added, "Oh, but here tool" "It's upstairs," she murmured. "And in the garden," he whispered. "Quietly," they said, "or we shall wake them."

But it wasn't that you woke us. Oh, no. "They're looking for it; they're drawing the curtain," one might say, and so read on a page or two. "Now they've found it,' one would be certain, stopping the pencil on the margin. And then, tired of reading, one might rise and see for oneself, the house all empty, the doors standing open, only the wood pigeons bubbling with content and the hum of the threshing machine sounding from the farm. "What did I come in here for? What did I want to find?" My hands were empty. "Perhaps its upstairs then?" The apples were in the loft. And so down again, the garden still as ever, only the book had slipped into the grass.

رایج ترین اشکالات و اشتباهات در زبان انگلیسی

In the Name Of God

Common Mistakes in English!!!

Adapted from:

Learn English Free

accept vs except

Accept is a verb, which means to agree to take something .

For example: "I always accept good advice."

Except is a preposition or conjunction, which means not including.

For example: "I teach every day except Sunday(s)."

چند اصطلاح و ضرب المثل پر کاربرد

 

from the cradle to grave ز گهواره تا گور دانش بجوی

easy come, easy go باد آورده را باد میبرد

no news is good news بیخبری خوش خبری ست

third time lucky تا سه نشه بازی نشه

be the thin end of the wedge تخم مرغ دزد شتر دزد میشود

tit for tat این به اون در

every cloud has a silver lining در نا امیدی بسی امید است

a liar ought to have a good memory دروغگو کم حافظه است

 outstay one's welcome کنگر خوردن و لنگر انداختن

be more catholic than the pope= کاسه داغ تر از آش

more royalist than the king

curiosity killed the cat فضول را بردند جهنم

the biter bit دست بالای دست بسیار است

nothing ventured,nothing gained نابرده رنج گنج میسر نمیشود

 bussiness is business حساب حساب است کاکا برادر

practice makes perfect کار نیکو کردن از پر کردن است

The cat dreams of mic شتر در خواب بیند پنبه دانه

(tell) a cock and bull story قصه حسین کرد شبستری گفتن

smell fishy کاسه ای زیر نیم کاسه است

Horses for courses هر کسی را بهر کاربی ساخته اند

A big head has a big ache هر که بامش بیش برفش بیشتر

Go with the ride هم رنگ جماعت شدن

East, West, home’s best هیچ کجا خانه خود آدم نمیشود

Tells tales یک کلاغ چهل کلاغ کردن

Hit the jackpot یک شب پول دار شدن

Keep up with the joneses چشم و هم چشمی کردن

Knock sth down چوب حراج به چیزی زدن

The miles of God grind slowly (but they grind exceeding small) چوب خدا صدا ندارد

Put a spoke in sb’s wheel چوب لای چرخ کسی گذاشتن

Cry wolf چوپان دروغگو

What’s cooking? چه کاسه ای زیر نیم کاسه است

Accidents can happen حادثه خبر نمیکند

Account for حساب پس دادن

اصطلاح

to pour oil on troubled water:(to make peace, to calm someone down)

 

example:when I tired to pour oil on troubled waters, both the angry husband and his wife stopped their quarrel and began to attak me 

معني فارسي:آرام كردن .آرام ساختن

salamzaban

چراغها خاموش می شود و من از دست می روم
آن امواجی که می خواستم برخلافشان شنا کنم
عاقبت مرا به زانو در آوردند
آه، تمنا می کنم، التماس می کنم و چنین می خوانم:
از سمت ناگفته ها بیا و سیب روی سرم را،
و این درد مبهم مرا هدف بگیر
ببرها در انتظارند تا رام شوند و چنین می خوانند:
تویی که، تویی که ...
آشفتگی تمامی ندارد:
دیوارهایی که راه را می بندند و ساعت هایی که یکسره در گردشند
می خواهم برگردم و تو را به خانه ببرم
نمی شد باز ایستاد و تو اکنون می دانی، و من چنین می خوانم:
ای فرصت های از دست رفته! بار دیگر بر دریای من بتابید
من آیا خود، دردم یا که درمانم؟ و چنین می خوانم:
تویی که، تویی که ...
و نه هیچکس دیگر، و نه هیچکس دیگر
تویی که، تویی که
خانه‌ای، همان خانه‌ای که می خواستم بدان برگردم

Lights go out and I can't be saved
Tides that I tried to swim against
Have brought me down upon my knees
Oh, I beg, I beg and plead, singing
Come out of things unsaid
Shoot an apple off my head
And a trouble that can't be named
Tigers waiting to be tamed, singing
You are, You are
Confusion never stops
Closing walls and ticking clocks
Gonna come back and take you home
I could not stop but you now know, singing
Come out upon my seas,
Cursed missed opportunities
Am I a part of the cure
Or am I part of the disease, singing
You are, you are
And nothing else compares
And nothing else compares
You are, you are
Home, home where I wanted to go

تمرین شروع به صحبت کردن به زبان انگلیسی

عزیزان شما برای شروع به صحبت کردن به زبان انگلیسی نیاز به این دارید که با اصطلاحات و جملات و کلمات انگلیسی آشنائی داشته باشید.یادگیری دستور زبان انگلیسی نیز مهم است .شما باید با ساختار و گرامر زبان آشنائی کافی داشته باشید.اگرچه گفته میشود که گرامر انگلیسی بسیار خسته کننده است و در مواردی دیده شده که یادگیری آن باعث جدا شدن دانشجویان  و فرار آنها از این رشته می باشد ولی من به شما پیشنهاد میکنم که گرامر انگلیسی را در جملات انگلیسی و به طور عملی بیاموزید.

حال برای شروع  سعی کنید به خود بیندیشید و در مورد خود مطالبی را به زبان فارسی روی کاغذ بنویسید.مثلا چند جمله کافیست . حال آنها را به زبان انگلیسی برگردانید و سعی کنید معادل آنها را به زبان انگلیسی روی کاغذ مقابل  جملات فارسی آنها بنویسید. در مرحله بعد آن جملات انگلیسی را حفظ کرده ملکه ذهن خود کنید حال آنها را پشت سر هم بیان نمائید. به زمان توجه داشته باشید و ببینید چقدر طول می کشد تا این جملات را بیان کنید . هر روز بر جملات خود بیفزائید.به این ترتیب کلمات جدید یاد گرفته و با جملات جدید آشنا می شوید.

این یک راه آغازین برای speaking است.

مهم در اينجا اينست كه چگونه اين جملات را به انگليسي بنويسيم.شما ميتوانيد از كتابهاي گوناگون استفاده كنيد  و يا از اساتيد و معلم هاي خود بپرسيد يا با من از طريق ايميل ارتباط برقرار كنيد و سوالات خود را بپرسيد

در اينجا من شما را با چند جمله در همين رابطه آشنا ميكنم:

1.my name is ...

2.my mother's name is ...

3.I have ... sister(s) and...brother(s)

4.I work for ...

5. I am single (or married)

6.I like playing football,watching TV, eatting ,dancing,reading books,...

7.I wake up at 7 and go to work at 7:30 and ...

8. I sleep at ...

می بینید که جملات بسیار ساده و شیوا است .شما میتوانید از جملات سخت تر نیز استفاده کنید البته این به سطح لغت و اگاهی هر کس بستگی دارد .این را هم باید بدانید که استفاده از جملات ساده ولی درست بهتر است از استفاده از جملات سخت و اشتباه.

اصطلاح

اين بخش سعي ميكنيم هر چند روز يكبار شمارا با يك ضرب المثل انگليسي يا يك اصطلاح انگليسي آشنا سازيم . شما مي توانيد با يادگيري اين ضرب المثلها و استفاده آنها در جملات و مواقع خاص خود يك گام مثبت در يادگيري زبان برداريد:                                                                                                                               

  • to eat humble pie(to admit your error and apologize)

example: after his candidate had lost the election, the boastful campaign manager had to eat humble pie.

معني فارسي اصطلاح: قبول اشتباه و معذرت خواهي كردن

عشق

دوستت دارم

دوستت دارم

( به تمامی زبانهای دنیا )

به زبان ایتالیایی

: Ti Amo

به زبان یونانی

: S'ayapo philo Su

به زبان روسی

: Ya vas liubli

به زبان پرتقالی

: Amo - te

به زبان فارسی

: Dooset Daram

به زبان آلمانی

: Ich liebe dich

به زبان اسپانیایی

: Te quiero

به زبان سوئدی

: Jag a Iskan dig

به زبان هندی

: Mai tujhe pyaar kartha ho

به زبان فرانسه

: Je t'aime

به زبان ارمنی

: Jiroum em kez

به زبان انگلیسی

: I Love You

به زبان ترکی

: Seni seviyo rum

به زبان دانمارکی

: Jeg elsker dig

به زبان چینی

: Mi tuzya var ruem karata

به زبان سوئیسی

: Cha'ha di ga''rn

به زبان برزیلی

: Eu te arno

به زبان هلندی

: Ik hou van jou

به زبان عربی

: Ohebbak

وقتی یک ایرانی به اینگلیسی نامه نگاری می کند

وقتی یک ایرانی به اینگلیسی نامه نگاری می کند  


متن ذیل، یک نامه واقعی است که حدود 50 سال پیش یک کارمن ایرانی به رییس آمریکایی خود در شرکت نفت نوشته است. در سرتاسر این نامه اصطلاحات فارسی را با لغات اینگلیسی به کاربرده. قصد ما هم  از گذاشتن این نامه در سایت فقط قسمت طنزگونه آن است.

When an iranian writes in english
 
     This letter was written by an employee of the NIOC National, about fifty years ago.  Someone pulled it out of the archive for laughs.  But the name of the person who wrote this letter has been erased for secrecy. 
 
Dear Mr. Hamilton,
Hello sir, "I am your servent, very very much"
 
I am writing to you because "all the way to the handle of the knife has reached my bone"My hands grab your skirt", Mr. Hamilton, "Please reach my scream", Mr. Hamiton, "from the hands of this man, Ahmady" .  I don't know "what a wet wood I have sold him" that from the very first day he has been "pulling the belt to my lift" With all kinds of "cat dancing" he has tried to become the "eye and the light" of Mr.Wilson.
 
وقتی یک ایرانی به اینگلیسی نامه نگاری می کند
He made so much "mouse running" that finally Mr.Wilson "became donkey" , and appointed Mr.Ahmadi as his right hand man, and told me to work "under his hand"
 
Mr.Wilson promised me that next year he would make me his right hand man, but "my eye didn't not drink water", and I knew that all these were "hat play", and he was trying to put a "hat on my head" I "put the seal of silence to my lips" and did not say anything. Since that he was just "putting watermelon under my arms" Knowing that this transfer was only "good for his aunt" , I started begging him to forget that I ever came to see him and forget my visit altogether. I said "you saw camel, you did not see camel" ... .but he was not "getting of the devils donkey".. ."what headache shall I give you" I am now forced to work in the mail house with bunch of "blind, bald, height and half height" people. "Imagine how much my ass burns"
 
Now Mr.Hamilton, "I turn around your head" you are my only hope and my "back and shelter"... ."I swear you to the 14 innocents" please "do some work for me"...."in the resurrection day l'll grasp your skirt"... "I have six head bread eaters" I kiss your hand and
Leg "
 

مکالمه مبتدی تا عالی

از امروز می خواهیم یک بخش جالب و باور نکردنی را راه بیندازیم به اسم مکالمه مبتدی تا عالی که در آن موضوعاتی که ممکن هست یک نفر در طول هفته با آن برخورد داشته باشد را جمع کردیم و جملات متداول در آن موضوع خاص را جمع آوری کردیم و شما فقط کافیست آن ها را حفظ نمایید و به خاطر بسپارید و می شود تضمین کرد  که با مطالعه ی این مطالب (البته بعد از تکمیل شدنش) بسته به تلاش خودتان، در مدت مثلا 2 ماه ، و حتی کمتر، به راحتی نیاز خودتان را در مکالمه بر آورده کنید و بسته به تلاشی که در زمینه شنیداری و لیسنینگ و به خاطر سپاری کلمات نا آشنای این مکالمات انجام می دهید می توانید صحبت دیگران را متوجه شوید و با آن ها وارد مکالمه شوید.
مکالمه_Conversation 
موقعی که داشتم این مطلب را آماده می کردم یاد تبلیغات روزنامه ها افتادم که می گویند مثلاً در  18 جلسه انگلیسی صحبت کنید و تبلیغات متشابه. اما مطمئن باشید شما هیچ وقت یک زبان دوم را زود تر از زبان مادریتان یاد نخواهید گرفت و این یک واقعیت است، اما در روشی که ما در مکالمه مبتدی تا عالی در پیش خواهیم گرفت هیچ وقت ادعا نمی کنیم که، مکالمه را مثلاً در مدت 2 ماه به شما می آموزیم بلکه ما مطالبی را در اختیار شما می گذاریم که به شما کمک کند ه با تلاش خودتان در یک مدت کوتاه، حتی کمتر از 1 ماه، یکسری جملات بسیار پر کاربرد را یاد بگیرید و حفظ نمایید و به کمک آنها بتوانید صحبت کنید.

اگر شما در حد مبتدی هستید بعد از مطالعه بخش ، مکالمه مبتدی تا عالی حداقل به سطح بالای متوسط خواهید رسید. و باز هم می گویم تضمین ما تلاشی است که شما در پیش خواهید گرفت.

کتابهای آموزشی

کتابهای آموزشی  

آموزش لغت














400 Must Have Words for the TOEFL
2.14 MB
http://www.divshare.com/download/170978-801




























Test Your Vocabulary 2
2.94 MB
http://www.divshare.com/download/171039-03d






























Test Your Vocabulary 3
2.23 MB
http://www.divshare.com/download/171025-5d9


















Vocabulary 4000
The 4000 Words Essential for an Educated Vocabulary
1.73 MB
http://www.divshare.com/download/171362-f21













Magic Words That Bring You Riches
314pages
12.12 MB
http://www.divshare.com/download/171270-727

























Really Learn 100 Phrasal Verbs
7.01 MB
http://www.divshare.com/download/171195-c3d



















Webster essential vocabulary
5.08 MB
http://www.divshare.com/download/171061-b1f





آموزش دستور











Fun with Grammar
4.68 MB
http://www.divshare.com/download/171323-543












English Grammar Workbook for Dummies
7.23 MB
http://www.divshare.com/download/171309-b57


McGraw Hill English Grammar for The Utterly Confused (2003)
1.40 MB
http://www.divshare.com/download/171304-858



Longman English Grammar Practice for Intermidiate Students
5.93 MB
http://www.divshare.com/download/171254-019


Pictures of English tenses elementary
1.51 MB
http://www.divshare.com/download/171230-e73



آموزش نوشتن
How to Write Great Essays
0.46 MB
http://www.divshare.com/download/171340-efb


RESUMES & COVER LETTERS
0.54 MB
http://www.divshare.com/download/171330-d5e


oxford essential guide to writing
3.06 MB
http://www.divshare.com/download/171223-874



آموزش زبان
The Handbook of Good English- Johnson, Edward D
7.31 MB
http://www.divshare.com/download/171347-fe8


MacMillan Survival English
3.44 MB
http://www.divshare.com/download/171259-485


New English File Pre-Intermediate Student's Book
23.96 MB
http://www.divshare.com/download/171132-49f



آموزش توفل
tofel paper-and-pencil
12.01 MB
http://www.divshare.com/download/171359-b09


TOEFL Exam Success
0.60 MB
http://www.divshare.com/download/171041-b84

TOEFL Exam Essentials
0.33 MB
http://www.divshare.com/download/171040-a24



خواندن
READING COMPREHENSION SUCCESS
IN 20 MINUTES A DAY
0.72 MB
http://www.divshare.com/download/171244-0e8


Read Better Remember More 2e
0.71 MB
http://www.divshare.com/download/171231-ead




داستان
Harry Potter and the Chamber of Secrets
0.32 MB
http://www.divshare.com/download/157188-6dd


Harry Potter and the Sorcerer's Stone
0.30 MB
http://www.divshare.com/download/157181-a51


آموزش متفرقه
How To Study 2e
2.06 MB
http://www.divshare.com/download/171338-71b


How to Learn Any Language
0.51 MB
http://www.divshare.com/download/171332-b2b



GMAT Exam Success
Graduate Management Admissions Test
1.43 MB
http://www.divshare.com/download/171327-8b7


learn spanich in 24
1.83 MB
http://www.divshare.com/download/171367-6cc

 

Requests - Unit 7

Requests - Unit 7  







There is a nice apartment - Unit 6

There is a nice apartment - Unit 6  




I'm cold - Unit 5

I'm cold - Unit 5  










What's your name? - Unit 4

What's your name? - Unit 4  













What is it? - Unit 3

What is it? - Unit 3  

Excuse me! - Unit 2

Excuse me! - Unit 2  






كتابهاي رايگان IELTS فقط براي دوستان عزيز ليست شماره 1

با سلام خدمت دوستان عزيز و گرامي
 
در زير مي توانيد اكثر كتابهائي كه مربوط به IELTS است را دريافت كنيد
 
بعد از كليك بر روي لينك هاي زير بايد چند لحظه صبر كنيد سپس لينك دانلود مشخص مي گردد
 
سپس روي Download File كليك كنيد
 
با تشكر
 
 
حجم : 698 KB
 
 
حجم : 12,018 KB
 
 
 
حجم : 313 KB
 
 
 
حجم : 11,018 KB
 
 
cambridge ielts course side b.zip
 
حجم : 9,429 KB
 
 
 
حجم : 7 KB
 
 
2_2_ielts spoken real test.doc
 
حجم : 492 KB
 
 
ieltslessonbook.pdf
 
حجم : 5,001 KB
 
 
 
حجم : 66 KB
 
 
 
حجم : 20,988 KB
 
 
 
حجم : 3,716 KB
 
 
 
حجم : 3,716 KB
 
 
(e-book ielts) - longman - focus on - advanced english c[1][1].a.e. - grammar practice (1999).pdf
 
حجم : 1,867 KB
 
 
 
حجم : 24,008 KB
 

phat

phat
     
Definition:    
Excellent, cool, the greatest, fashionable, attractive, or desirable - used by young people
عالی،خوب، معرکه، باحال، جذاب، بهترین
Example:    

- That skateboard is so phat. It's the best I've ever seen!
این اسکیت خیلی باحاله. این بهترین اسکیتی هست که تا به حال دیدم
 
dart in bulls eye

- a phat song
یک آهنگ توپ

- These shoes are just so phat.
این کفش ها خیلی معرکند

Etymology:
'Phat' is an African-American slang version of 'fat' which has become very popular in the last few years. The use of 'fat' to describe something that is good goes back to the 1500s, and derives from the idea that the fat in a cow's milk is the best part of it.


Synonyms:     da bomb, cool




جشن عروسی

جشن عروسی ارسال به دوست
 

Wedding ceremony

Man

Great wedding, isn’t it? Are you a friend of the bride or the groom?

Woman

The bride. We went to college together.

Man

Really? I work with the groom. Oh, by the way, my name’s Bob…Bob Bradely.

Woman

Hi, Bob. I’m June Owens.

Bob

I’m sorry. I didn’t get your first name.

June

It’s June. Nice to meet you.

Bob

So, what do you do, june?

June

I’m a teller at the Bank of New York. How about you?

Bob

I’m a computer programmer.

 

 

weddingازدواج

 

Explanation :

I didn’t get your first name: I didn’t catch your first name.

What do you do: what’s your job.

Teller: someone whose job is to receive and pay out money in a bank.

Example: He went in to speak to one of the tellers.

 

What do you do

  شغل شما چیه؟

 Teller: صندوق دار بانک، متصدی بانک

از امروز هر وقت رفتیم بانک و کارمند بانک را دیدیم، این کلمه را در ذهن خود و با خود تکرار می کنیم.  به منظور ایجاد محیط  وعادت دادن ذهن خود به اینکه انگلیسی فکر کند.

 

منبع كتابهاي IELTS به صورت رايگان

202 Useful Exercises for IELTS, International Edition, Practice Exercises for Listening, Reading, and Writing, 2001
 
 
 
202 Useful Exercises for IELTS Book and Audio CD (International Edition)
Author: Adams , G. & Peck , T.
Publisher: Adams and Austen Press
Format: P/Bk
ISBN: 095789807X
ISBN-13: 9780957898073
Publication Date: 2001

Description: "202 Useful Exercises for IELTS - International Edition" is the same book as the Australasian version, but includes references mainly to Britain and the region, and the voices on the tape are recognisably British. The 5 sections are: 'Communication and the Arts', 'The Environment', 'Technology', 'Politics in Britain' and 'Youth and Education'.

Within each section of both books, students have the opportunity to extend their ability in a variety of challenging and academically appropriate activities. This way students can acquire the skills necessary to perform well and understand what is required of them in the examination.

 
دانلود:
 
 
Link : (Book + Audio), 19.2MB

Side 1: http://www.uploading.com/?get=ZNCVZ3LU

Side 2:http://www.uploading.com/?get=6YX4J2ZD

یا
 
 
یا
 
 
 

چگونه یک زبان خارجی را بیاموزیم ؟

 Learning another language is not easy, but most people can learn a second language IF they are willing to put in the necessary time. Here are some practical suggestions for studying effectively, overcoming anxiety, and learning the grammar and skills necessary for success in foreign language classes

علل بین المللی شدن زبان انگلیسی از دیدگاههای تاریخی

English is part of the Germanic branch of the Indo-European family of languages. It is spoken as a native* language by around 375 million and as a second language* by around 375 million speakers in the world.

Speakers of English as a second language will soon outnumber those who speak it as a first language. Around 750 million people are believed to speak English as a foreign language*. English has an official* or a special status in 75 countries with a total population of over 2 billion

مکالمه مبتدی تا عالی

مکالمه مبتدی تا عالی  
از امروز می خواهیم یک بخش جالب و باور نکردنی را راه بیندازیم به اسم مکالمه مبتدی تا عالی که در آن موضوعاتی که ممکن هست یک نفر در طول هفته با آن برخورد داشته باشد را جمع کردیم و جملات متداول در آن موضوع خاص را جمع آوری کردیم و شما فقط کافیست آن ها را حفظ نمایید و به خاطر بسپارید و می شود تضمین کرد  که با مطالعه ی این مطالب (البته بعد از تکمیل شدنش) بسته به تلاش خودتان، در مدت مثلا 2 ماه ، و حتی کمتر، به راحتی نیاز خودتان را در مکالمه بر آورده کنید و بسته به تلاشی که در زمینه شنیداری و لیسنینگ و به خاطر سپاری کلمات نا آشنای این مکالمات انجام می دهید می توانید صحبت دیگران را متوجه شوید و با آن ها وارد مکالمه شوید.
مکالمه_Conversation 
موقعی که داشتم این مطلب را آماده می کردم یاد تبلیغات روزنامه ها افتادم که می گویند مثلاً در  18 جلسه انگلیسی صحبت کنید و تبلیغات متشابه. اما مطمئن باشید شما هیچ وقت یک زبان دوم را زود تر از زبان مادریتان یاد نخواهید گرفت و این یک واقعیت است، اما در روشی که ما در مکالمه مبتدی تا عالی در پیش خواهیم گرفت هیچ وقت ادعا نمی کنیم که، مکالمه را مثلاً در مدت 2 ماه به شما می آموزیم بلکه ما مطالبی را در اختیار شما می گذاریم که به شما کمک کند ه با تلاش خودتان در یک مدت کوتاه، حتی کمتر از 1 ماه، یکسری جملات بسیار پر کاربرد را یاد بگیرید و حفظ نمایید و به کمک آنها بتوانید صحبت کنید.

اگر شما در حد مبتدی هستید بعد از مطالعه بخش ، مکالمه مبتدی تا عالی حداقل به سطح بالای متوسط خواهید رسید. و باز هم می گویم تضمین ما تلاشی است که شما در پیش خواهید گرفت.

ليسانس انگليسي در ايران، فوق ليسانس هر چيز ديگر در خارج

نمي دانم، شايد آقاي حسين درخشان را خيلي از شما نشناسيد، جوان با خلاقيت و انسانی است،(کاري به نظرات سياسيش ندارم) کسي که اولين وبلاگ فارسي را راه اندازي کرد يادش بخير، اون اوايل 7 الي 10 تا وبلاگ بيشتر نبود، مثل زني منسجم با افکاري پراکنده( ندا)، خورشيد خانم، مرجان و يه چند تا ديگه، خلاصه کنم، اين آقاي درخشان يه وبلاگ انگليسي هم دارند و دستش حسابی تو کار يه مطلب تو آرشيوم از مطالب قبليش پيدا کردم که خيلي برام جذاب و منطقي به نظر آمد، اينجا مي گزارم تا شما هم بخوانيد.(در ضمن اين مطلب خيلي جاي بحث دارد اما در جاي خودش خيلي هم راه گشا است، حالا بماند که تو ايران در رشته زبان به کسي چيزي ياد نمي دهند)



بهترين روش: ليسانس انگليسي در ايران، فوق ليسانس هر چيز ديگر در خارج

من اينجا اصلا روزنامه نمي‌خرم. چون بار رواني آدم را براي چيزهايي که بايد بخواند و هنوز نخوانده اضافه مي‌کند. درعين حال، همه‌ي چيزهايي که دوست دارم را در اينترنت خودبخود متوجه مي‌شوم. ولي امروز رفتم و براي اينکه موقع قهوه خوردن در سکندکاپ کنار خانه‌مان بيکار نباشم، يک استار و يک نيويورک‌تايمز خريدم. نيويورک تايمز را البته همين‌جوري براي کنجکاوي و بعد از مدت‌ها خريدم، بخصوص اينکه زياد هم گران نبود. (يک و نيم دلار)

در صفحه‌ي ۹اش ديدم مقاله‌اي از نازيلا فتحي از تهران چاپ شده. من او را اولين بار در تورنتو در کنفرانس سيرا ديده‌بودم که يک سخنراني درباره‌ي ديدگاه اصلاح‌طلبان به مسايل زنان مي‌کرد. فهميدم که در دانشگاه تورنتو فوق ليسانس علوم‌سياسي را گرفته و در تهران هم زبان انگليسي خوانده و ليسانس گرفته. آن موقع که کارتش را گرفتم رويش نوشته بود که Stringer نيويورک تايمز است، ولي حالا ديگر فکر کنم شده Reporter. بهرحال دختر زيبا و باهوش و نترس و کاردرستي است و حسابي شايستگي کاري را که مي‌کند دارد.

پرت نيفتم، منظورم اين بود که کاش من هم در ايران به حرف معلم دبيرستانمان که رفته بود آمريکا و از آنجا برايم نامه نوشته بود که «بهتر است زبان انگليسي بخواني» گوش کرده بودم و بجاي جامعه‌شناسي دانشگاه ملي ، مي‌رفتم و زبان انگليسي مي‌خواندم. هرچند که آن موقع برايم اصلا جذابيت نداشت. ولي در عوض مي‌توانستم مثل نازيلا فتحي و خيلي‌هاي ديگر، خوب انگليسي بنويسم و بخوانم و با تکيه بر آن اينجا هر فوق ليسانس ديگري را که مي‌خواهم شروع مي‌کردم و درعين حال، اگر خيلي خوب بودم، مي‌توانستم از نوشتن براي اين طرف و آن طرف هم درباره‌ي ايران يا حتي تکنولوژي، پول دربياورم.

ولي حالا که ديگر گذشته و من اين را نوشتم براي جوان‌ترهاي تازه در دانشگاه قبول شده که بدانند علوم انساني خواندن در ايران تقريبا به هيچ‌دردي نمي‌خورد و بيشتر چيزهايي که آدم ياد مي‌گيرد، بي‌فايده است و دوباره بايد از پايه همه را همين‌جا بخواند. بنابراين بچسبيد به انگليسي و بخصوص نوشتن به انگليسي. چون که حرف زدن، و خواندن روزنامه و مجله به انگليسي خيلي راحت است و آدم را گول مي‌زند. فکر مي‌کني که خيلي انگليسي بلدي، ولي از نوشتن يک مقاله‌ي ساده‌ي ۱۰ خطي آکادميک عاجز مي‌ماني. اليته تقصير دبيرستان‌ها و دانشگاه‌هاي ايران هم هست که اصولا نوشتن را به آدم ياد نمي‌دهند. بخصوص در دانشگاه‌ها که واقعا خنده‌دار است. اصلا چيزي درباره‌ي نوشتن مقاله‌ي علمي و طرز نوشتن آن (Style و باقي ماجرا) به آدم ياد نمي‌دهند. چيزي که مهم‌ترين فرق يک آدم درس‌خوانده و نخوانده است، پرسيدن سوال‌هاي درست و توانايي ارايه کردن استدلال‌هاي مستند در جواب به آن، به شکل نوشتاري است. آن وقت ببينيد که چقدر از ليسانس‌دارهاي ايراني اين توانايي را در دانشگاه پيدا کرده‌اند.

برگرفته از hoder.com

تسلیت درباره مرگ یکی از عزیزان همکارمان

CONDOLENCES ON DEATH OF COLLEAGUE’S LOVED ONE
funeral مراسم ختم
لطفا این نمونه نامه را مطالعه نمایید
تا با نامه نگاری انگلیسی آشنا شوید

CONDOLENCES ON DEATH OF COLLEAGUE’S LOVED ONE

[DATE, ex. Wednesday, June 11, 1998]


[NAME, COMPANY AND ADDRESS, ex.
John Smith
1234 First Street
Suite 567
Anycity, Anystate  85245]

Dear [NAME, ex. John Smith],

I was deeply saddened to hear of your [RELATIVE, ex. Mother's / Grandfather's] death. Although I did not know [HIM / HER] well, [HE / SHE] touched on my heart.

I hope that you will accept my most sincere sympathy and condolence. I truly hope that you and your family can gather the strength and courage to endure during this difficult time.

If there is anything I can do for you, please let me know.

Sincerely,


[YOUR NAME, ex. Jill Jones]

**************************************
Sincerely:ارادتمند
اصطلاحی که در پایان نامه های رسمی به کار می رود

(yours) sincerely
an expression used to end a formal letter, especially one that you have begun by using someone's name

ناخوش

Under the weather

Definition:  Sick, ill, not well.
ناخوش

Example:    

1) I'm feeling a little under the weather today. I think I'll stay home from work.
من امروز یکم ناخوشم. فکر کنم امروز خانه بمونم و سر کار نرم.

2) I’m going to stay home because I’m feeling under the weather today.
من میخواهم امروز خانه بمونم، آخه ناخوشم

3) I told my boss that I was under the weather. She told me to stay home for the day.
ناخوش_Under-the-weather


4) My wife is feeling under the weather, so I need to get home early today.
همسرم ناخوش، خب من باید امروز زودتر برم خانه

A short conversation with Under the weather

A: "Why didn’t you come to school today?"
B: "I was under the weather this morning. I need to get some rest."
A: "Well, I hope you start feeling better."

Other Common Sentences

"I’m feeling a little sick today."
"I don’t feel too well."
"I’m not feeling that great. I think I should get some rest."



Etymology:   
 This is a nineteenth century phrase which probably derives from the popular belief that the weather (rain, sun, wind, cold, etc.) can affect your health

یک تخته کم داشت

یک تخته کم داشت  

had a screw loose
 
had a screw loose -یک تخته کم داشت

 

Definition:                                 

 

 

Humor,informal

 To be a little bit crazy, or not acting normally.

         خل بودن، یک تخته کم داشت

Example:

1) Paul has had a screw loose ever since his wife left him.

پاول از وقتی که زنش ولش کرده، پاک خل شده.

Etymology:

A 'screw' keeps things together; when a screw is loose, things fall apart. So a person who has a screw loose is falling apart mentally.

یک پیچ وسایل ر ا به هم می چسباند، وقتی یک پیچ شل باشد، اجزا از هم می پاشند. خب وقتی که می گیم مثلاً بابک:    have a screw loose

منظور این است که از نظر ذهنی به هم ریخته است.

Synonyms:

off the wall

کریسمس در آمریکا

کریسمس در آمریکا  

Christmas in America: Music and Traditions of a Merry Season

A look at holiday observances as Christians celebrate the birth of Jesus. Transcript of radio broadcast:
24 December 2006
 
Download AudioListen in RealAudio audio clip


VOICE ONE:

Welcome to THIS IS AMERICA in VOA Special English.  I'm Barbara Klein.


VOICE TWO:

And I'm Steve Ember.


(MUSIC)


VOICE ONE:



For millions of Americans, the most wonderful day of the year is December twenty-fifth -- Christmas.

For one thing, it marks the end of the most busy time of year.  Many people need a rest after weeks of buying gifts, going to parties, organizing travel and getting their homes ready for the holiday.


VOICE TWO:

With all this, it is often said that Christmas has lost its meaning as the birthday of Jesus Christ.  Some churches in the United States have cancelled Christmas Day services, so people can spend the day with their families.  This was even true last year when Christmas came on a Sunday, the traditional day of worship.


These churches still offer Christmas Eve services, though.  And many Christians still go to church on Christmas Day or the night before.  They consider it an important part of celebrating the holiday.

Another important part of the Christmas season is music.  Among traditional carols, one of the most popular is "Silent Night."


(MUSIC)


VOICE ONE:

Most Americans identify themselves as Christian, even if they are not very religious.  But the freedom to choose any religion, or no religion at all, is guaranteed by the Constitution.  The Constitution separates religion and government.


Yet each year brings disputes over holiday observances that some may see as too religious for public schools or other public places.

Others say the real problem is too much political correctness; things like saying "Happy Holidays" when people mean "Merry Christmas."  They say people should not be so worried about the risk of offending a stranger.


VOICE TWO:

But not all Americans celebrate Christmas.  And even those who do might not celebrate it as a religious holiday.  This is true of Christians as well as non-Christians.  Still, they treat it as a special day.

And it is hard to think of anyone that Christmas is more special for than children.  Of course, this has a lot to do with the tradition of a kindly old man with a big belly and a bright red suit.  Children know Santa Claus as the one who leaves gifts under the tree on Christmas Eve.

But only if they are good little children and go to sleep.


(MUSIC)


VOICE ONE:

Stores crowded with holiday gift buyers may be good for the economy.  But some people celebrate Christmas in less material ways.  For example, they volunteer to serve meals at shelters for the homeless or visit old people in nursing homes.  To them, this is honoring the true spirit of Christmas.


VOICE TWO:             
Once people bring home a Christmas tree, they may struggle with setting it up so it does not fall over.  But then they enjoy decorating it with colorful lights and ornaments.

In some families, the tradition is to open gifts on Christmas Eve.  In others, though, people wait until Christmas morning to open their presents.

A big Christmas dinner is a tradition in many families.  And so are special treats like Christmas cookies covered in powdered sugar.


(MUSIC)


VOICE ONE:

Many people travel long distances to be home with their families at Christmas.  But not everyone is able to be with loved ones.  For some, Christmas can be a lonely time.  Most businesses and public places are closed for the holiday.  But some restaurants stay open and serve Christmas dinner.

A retired man in Washington, D.C., says he enjoys his Christmas dinner at a local restaurant.  In fact, he says that after spending several Christmases there, he has become friends with other people who spend their Christmases there, too.


(MUSIC)



VOICE TWO:

Caroling is a Christmas tradition that goes back hundreds of years.  Sometimes carolers walk along a street and the group stops at each house to sing a song.  Other times they gather in a public place.  Carolers may visit places like shopping centers, hospitals and nursing homes.  School choruses are often invited to sing songs of the holiday season.  

And, of course, caroling can be found in churches.  Listen as the choir of Trinity Church in Boston sings "Carol of the Bells."


(MUSIC)


VOICE ONE:

December is usually also the time of the ancient Jewish holiday of Hanukkah; this year it began at sundown on December fifteenth.  The eight-day Festival of Lights honors the rededication of the Temple in Jerusalem after the Maccabees defeated King Atiochus of Syria.

Muslims will celebrate the holiday of Eid al-Adha in January.  The Feast of Sacrifice marks the end of the yearly pilgrimage to Mecca.



VOICE TWO:

Most black Americans celebrate Christmas.  But after Christmas, from December twenty-sixth to January first, many also celebrate Kwanzaa.  This African-American holiday honors culture, community and family.  The name comes from a Swahili term meaning "first fruits."  Kwanzaa started during the nineteen-sixties, an important period in the modern civil rights movement.

(MUSIC)


VOICE ONE:

For many children, a favorite Christmas tradition is watching a performance of the ballet "The Nutcracker."  The Russian composer Peter Ilich Tchaikovsky wrote the music in eighteen ninety-one.  "The Nutcracker" is a story told in dance about a young girl named Clara.

Clara is celebrating Christmas with her family and friends.  One of her gifts is a wooden nutcracker shaped like a toy soldier.  Clara is shown how to put a nut in the mouth to break the shell open with the head.  But she dreams that the nutcracker comes to life as a good-looking prince.


VOICE TWO:

We leave you with the Philadelphia Orchestra under Eugene Ormandy performing "The Waltz of the Flowers" from "The Nutcracker."


(MUSIC)


VOICE ONE:

Our program was written by Jerilyn Watson and produced by Caty Weaver.  I'm Barbara Klein.


VOICE TWO:

And I'm Steve Ember.  You can find archives of our programs on the Web at voaspecialenglish.com.  And we hope you can join us again next week for THIS IS AMERICA in VOA Special English. 

تسلیم شدن، سپر انداختن

تسلیم شدن، سپر انداختن  

Throw in the towel     

Definition
:     To quit. informal to admit that you have been defeated
تسلیم شدن، سپر انداختن

Example:   
1) The company threw in the towel after losing all of its major customers.

2) Mike 'Boom Boom' DeNola threw in the towel after three rounds. He'll probably have to spend a few days in the hospital, followed by a long convalescence in Miami.
تسلیم شدن_Throw in the towel

3) I was ready to throw in the towel, but I stayed with it.
می خواستم تسلیم بشم اما طاقت آوردم.

4) He’s not a quitter, so he’s not going to throw in the towel.

ََA short conversation with
Throw in the towel
  

A: "The boxing match is great."
B: "One guy is really getting beat up."
A: "Do you think he’s going to give up?"
B: "He’s not going to throw in the towel, they rarely do that these days."

Other Common Sentences

"There’s no chance for me to win. I’m calling it quits."
"I don’t think I can win, so I’m going to give up."
"I’d rather surrender than get the hell beaten out of me."


Etymology:     This phrase comes from boxing. When a boxer is too beat up to continue, his coach throws a towel into the ring to signal that the fight is over.

علی ماند و حوضش

علی ماند و حوضش  
The bird has flown  

The bird has flown_جا تر است و بچه نیست، علی ماند و حوضش، سار از درخت پرید، مرغ از قفس پریده، دیگر دیر شده است

جا تر است و بچه نیست، علی ماند و حوضش، سار از درخت پرید، مرغ از قفس پریده، دیگر دیر شده است

informal used to say that the person you are looking for has already left or escaped.

Example:
- When the police arrived to make the arrest, the bird had flown.

وقتی که پلیس ها آمدند دستگیرش کنند، مرغ از قفس پریده بود.

معنای پنهان یا ژرف چیزی را درک کردن

معنای پنهان یا ژرف چیزی را درک کردن  
Read between the lines

Definition: To pay attention to what is implied in writing or in speech.
Or
to find hidden meanings.
معنای پنهان یا ژرف چیزی را درک کردن
Or
to guess someone's real feelings from something they say or write, when they do not tell you directly.
حدس زدن منظور کسی، متوجه شدن، فهمیدن منظور کسی



Example:

- If you read between the lines, this letter is really a request for money.
اگه درست متوجه شده باشی این نامه یک درخواست  برای پول

- If you read between the lines, you would have understood what he was implying.
Read between the lines


- Steve isn’t very good at reading between the lines. You have to tell him exactly what you want.
دوزاریه استیو کج. قشنگ باید منظورت را بهش توضیح بدی

- Martha can read between the lines very well. She picks up on everything.

A short conversation with
Read between the lines

A: "Did you read chapter three for our English class?"
B: "Yeah. I think the author was indicating that he was supporting the war."
A: "Even though he said one thing, he meant another. You have to read between the lines to fully understand his stance."
B: "That might be true. I should go read it again."

کار از محکم کاری عیب نمی کند

کار از محکم کاری عیب نمی کند  
کار از محکم کاری عیب نمی کند
better safe than sorry
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است
http://salamzaban.googlepages.com/bettersafethansorry.jpg


used to say that it is better to be careful, even if this takes time, effort etc, than take a risk that may have a bad result.

Example:

- Set the alarm clock - better safe than sorry!
ساعت را کوک کن کار از محکم کاری عیب نمی کند.

هر چه می خواهد دل تنگت بگو

هر چه می خواهد دل تنگت بگو ارسال به دوست
tellmewhatisinyouheart
say what is in your heart

هر چه می خواهد دل تنگت بگو

Example:
A: I don't know how to say.
B:
say what is in your heart.
ترجمه
الف: نمی دونم چجوری بگم
ب:
هر چه می خواهد دل تنگت بگو

زمان‏ها Tenses

زمان‏ها Tenses Tense

1. حال ساده Simple Present
2. حال استمراری Present Continuous
3. حال کامل (ماضی نقلی)Present Perfect
4. حال کامل استمراری(نقلی استمراری) Present perfect Continios
5. گذشته ساده Simple Past
6. گذشته استمراری Past Continios
7. گذشته کامل (ماضی بعید) Past Perfect
8. گذشته کامل استمراری(بعید استمراری)Past Perfect continios
9. آینده Future
10. آینده استمراری Future Continios
11. آینده کامل Future Perfect
12. آینده کامل استمراری Continios Future Perfect
13. آینده در گذشته Future in the Past





در زمان انگلیسی به سه طریق زمان حال ساده شناخته می شود:
الف: اگر عملی در زمان های مشخص تکرار شود فعل آن جمله زمان حال ساده است که اغلب با قیود every week , every day و ... به کار می رود.

ب: اگر یکی از قید های تکرار ذیل در جمله ای وجود داشته باشد فعل آن جمله زمان حال ساده است.
Always- often- usually-never- sometimes- …

ج- اگر جمله ای بیان کننده حقیقت یا عادتی باشد زمان حال ساده است.
- The earth moves round the sun.
طرز ساختن زمان حال ساده:
حال ساده تمام افعال مصدر بدون to می باشد (بغیر از افعال معین) و فقط در سوم شخص مفرد حرف s به فعل اضافه می شود و افعالی که به , sh, x, o, ss, ch, sh ختم شوند در سوم شخص مفرد es گرفته و افعالیکه به y ختم شوند، اگر قبل از y حرف بی صدا باشد ies گرفته و اگر قبل از y حرف با صدا باشد فقط به آخر آن حرف s افزوده می شود.


طرز منفی و سوالی کردن حال ساده
اگر جمله ای دارای فعل کمکی بود may, can و غیره، برای سوالی کردن جمله آنها را قبل از فاعل ذکر کرده و برای منفی کردن فقط not بعد از افعال کمکی آورده ولی اگر جمله فعل معین نداشت برای سوالی کردن زمان حال ساده کلمه do را قبل از فعل و برای سوم شخص مفرد کلمه does را قبل از فعل آورده و برای منفی کردن don't را قبل از فعل اصلی و doesn't را برای سوم شخص مفرد آورده و هر گاه doesn't و یا does در جمله به کار رود، در جمله همیشه s ویا es فعل اصلی حذف می شود.

I go I don't go Do I go?
سوالی منفی

he goeshe does not godoes he go?
سوالی منفی


مثال زیر را اول سوالی و سپس منفی سازید،

1-I like my natural science teach very much.

2-you can speek with your teacher.

2-حال استمراری


ادامه جمله +مفعول+ing +فعل+(am-is-are)+فاعل

زمان حال استمراری برای بیان انجام کاری که هنوز ادامه دارد بکار می رود.

طریقه شناختن:


اغلب با قید های
( at present)- (now)-at the moment))
و غیره همراه است و همیشه جملات بعد از کلمات آگاه کننده ،در ابتدای جمله بصورت حال استمراری نوشته می شوند،

کلمات آگاه کننده Lisen-be cerful- Look

Look!hassan is coming


طرز ساختن حال استمراری:
حال استمراری هر فعل را با حال ساده فعل (to be) همراه با شکل (ing) هر فعل می سازند،I am going


طرز منفی و سوالی کردن حال استمراری :
برای منفی کردن کا فیست که بعد از افعال معین کلمه (not) را ذکر کرده و برای سوالی کردن (are-is-am)را به ابتدای جمله آورده، البته با افزودن (ing)به فعل اصلی تغیراتی در افعال حاصل می شود که عینا در بخش قواعد دیکته ذکر شده است.
مثال:جملات زیر را یکبار سوالی و سپس منفی کنید:
1-I am listening to the radio now.
2-mehri is coming from high school.
3-she is going to take her coat.
4-we are explaining the lasson for him.

3-زمان حال کامل (ماضی نقلی)
ادامه جمله+مفعول+ قسمت سوم فعل+(have- has)+فاعل

طریقه شناختن(سه طریق)
الف- اگر عملی در گذشته در وقت نا معلومی انجام شده باشد ماضی نقلی است یعنی اگرجمله ای قید زمان نداشته باشد ماضی نقلی است.
ب -اگر عملی درگذشته چند مرتبه تکرار شده باشد فعل آن جمله ماضی نقلی است یعنی اگر درآخر جمله کلمه ی (times)(مرتبه ها) وجود داشته باشد فعل آن جمله ماضی نقلی است و همچنین قیود(this year,twice- this week)

ج-اگر قبل اززمان گذشته دو حرف اضافه (since)و یا (for) بکاررفته باشد فعل آن جمله ماضی نقلی است فرق (since) با(for)در این است که(since) به مبدا زمان اشاره می کند و (for)به طول زمان.

تذکر:
البته کلمات (already)-(just) و(yet) از علائم مشخصه ی ماضی نقلی هستند

طرز ساختن حال کامل:
ماضی نقلی یاحال کامل هرفعل را با زمان حال ساده فعل (have) و برای سوم شخص مفرد(has) به همراه اسم مفعول فعل مورد نظر می سازند،
I have visited.

طرز منفی وسوالی کردن حال کامل:
چون این زمان همیشه با افعال کمکی (have) و یا(has) برای سوم شخص مفرد همراه است لذا برای منفی کردن بعد از افعال کمکی کلمه ی (not) را گذاشته و برای سوالی کردن (have) ویا(has)را به جمله آورده می شود.

تذکر:
کلمه یsince به معنی از همیشه قبل از یک قید زمان در گذشته می آید در حالی که ever since در آخر جمله بعد از فعل بیان می گردد. همچنین اگر بعداز since جمله ای بصورت گذشته نوشته شود در این صورت since حرف ربط خواهد شد.

- She has worked in library since 1359.
- She saw his father in 1360 and has been happy ever since.

4- حال کامل استمراری:


ادامه جمله+مفعول+ ing +فعل+ been + Have/has +فاعل

این زمان نشان می دهد که کاری در گذشته در یک زمان معین یا نامعین شروع شده و تا زمان حال ادامه داشته و هنوز هم ادامه دارد.
البته در افعالیکه در حالت سکون هستند بهتر است از زمان حال کامل استمراری استفاده شود تا زمان حال کامل.
افعالیکه در حالت سکون هستند مثل:
Stay, sit, rest, work, sleep, live, stand, wait, talk, learn, look, lie, listen, study.

طرز شناختن حال کامل استمراری:

شناختن این زمان مثل حال کامل می باشد با این فرق که ماضی نقلی در زمان حال کامل می شود ولی ماضی نقلی استمراری هنوز در زمان حال ادامه دارد که البته حروف اضافه و یا قیودی که برای ماضی نقلی بکار می رود برای ماضی استمراری هم صدق می کند
.
- He is lying on the floor now.حال استمراری
- He has been lying there for two hours.حال کامل استمراری


طرز ساختن حال کامل استمراری:
این زمان را با ماضی نقلی فعل بودن (have/has been) بعلاوه ی شکل (ing) فعل اصلی می سازند.



طرز منفی و سوالی کردن حال کامل استمراری:

در انگلیسی بریتانیایی عیناً مانند ماضی نقلی، سوالی و منفی می شود اما در دستور زبان انگلیسی آمریکایی، از فعل کمکی does برای سوالی کردن قبل از سوم شخص (she, He, It) و doesnot بعد از آن برای منفی کردن استفاده می شود. و در بقیه اشخاص (I, You, We, They) از فعل کمکی do قبل از فاعل، برای سوالی کردن و donot بعد از آن برای منفی کردن استفاده می شود.

5- گذشته ساده
ادامه جمله+مفعول+گذشته فعل+فاعل
نشان می دهد که کاری در گذشته بدون قید و شرط انجام گرفته که معمولاً در این جملات باید یک قید زمان که دلالت به گذشته کند وجود داشته باشد.
I went to the mosque last night.-

طرز ساختن گذشته ساده
اگر به آخر افعال با قاعده d و یا ed اضافه شود بصورت گذشته در می آید ولی افعال بی قاعده قسمت دوم آنها گذشته می باشد.
در زیر یک لیست تقریباً کامل ازافعال بی قاعده را می بینید.

افعال بی قاعده Irregular Verbs

طرز منفی و سوالی کردن گذشته ساده
برای منفی کردن جمله، اگر جمله دارای فعل کمکی بود، با آوردن آن به ابتدای جمله آن را سوالی می کنیم و با گذاردن کلمه not بعد از فعل کمکی آن را منفی می کنیم .
ولی اگر جمله دارای فعل کمکی نبود برای سوالی کردن didرا قبل از فاعل آورده و فعل جمله را به زمان حال تبدیل کرده وبرای منفی کردن did notرا بعد از فاعل می آوریم.


6- گذشته استمراری


مفعول+ادامه جمله+گذشته ساده +Ing +فعل++Was/were+ +فاعل

این زمان به ما نشان می دهد که کاری در موقع وقوع عمل دیگری در حال انجام بوده، پس می توان نتیجه گرفت که گذشته استمراری معمولاً به تنهایی به کار نمی رود و همیشه با یک گذشته ساده بیان می شود.
He saw us as we were coming down the hill.


طرز شناختن گذشته استمراری

در جملاتی که در آن گذشته استمراری بکار رفته است معمولاً یک زمان گذشته ساده همزمان با آن وجود دارد البته با کلمات ربطی مثل:just as- while- when- as

تذکر: بعضی افعال ممتد مثل: shine, rain, drive, live, بهتراست به صورت گذشته استمراری بیان شوند.

طرز ساختن گذشته استمراری

این زمان به کمک گذشته ساده فعل to be همراه با شکل ing فعل اصلی ساخته می شود.
I was working
طرز منفی سوالی کردن گذشته استمراری

برای سوالی کردن افعال کمکی was ویا wereرا در اول جمله آورده و برای منفی کردن کلمه notرا بعد از افعال کمکی was ویا wereآورده.






7- گذشته کامل (ماضی بعید)

فاعل+had+قسمت سوم فعل+ مفعول+...+گذشته ساده

ماضی بعید نشان می دهد که کاری در گذشته قبل از یک عمل گذشته دیگر انجام گرفته است.
ماضی بعید به تنهایی در جمله به کار نمی رود و همیشه آن را با یک گذشته ساده بیان می کنند.

طرز شناختن ماضی بعید

جملات در زمان ماضی بعید با یک گذشته ساده همراه اند همچنین با کلمات ربط by the time, as soon as, be for, after
بیان می شوند.
Hassan had left as soon as we came here.


طرز ساختن ماضی بعید

این زمان به کمک فعل کمکی had همراه با اسم مفعول فعل ماضی ساخته می شود.
I had gone.
She had gone.

طرز منفی سوالی کردن ماضی بعید

برای سوالی کردن فعل کمکی had را به ابتدای جمله می آوریم و برای منفی کردن کلمه not را بعد از فعل کمکی had قرار می دهیم.


8- گذشته کامل استمراری

فاعل ++been+hadفعل+ing+ادامه جمله

این زمان نشان می دهد که کاری در گذشته قبل از زمان گذشته دیگری شروع شده و تا آن زمان ادامه داشته است.


طرز شناختن گذشته کامل استمراری

عیناً مانند ماضی بعید است با این تفاوت که افعال در حالت استمراری می باشند و گاهی زمان انجام کار نیز ذکر می شود.
She had been teaching for a year before she went to Tehran.


طرز ساختن گذشته کامل استمراری

این زمان را به کمک ماضی بعید فعل بودن (had been) همراه با شکل ing(استمراری) هر فعلی ساخته می شود .
I had been working.




طرز منفی سوالی کردن گذشته کامل استمراری

عیناً مانند ماضی بعید منفی و سوالی می شود.



9- زمان آینده
+فاعل Shall/will+ فعل to مصدر بدون + مفعول

این زمان نشان دهنده کاری است که در آینده انجام خواهد شد و بیشتر از تصمیمات و قولها سخن می گوید.
این زمان به کمک افعال shall و مصدر بدون toهر فعلی می سازند، البته shall برای اول شخص مفرد و جمع بکار برده می شود ولی امروزه برای تمام صیغه ها از will استفاده می کنند.

اگر قید زمان جمله ای مربوط به آینده باشد مثل next year, tomorrow فعل آن به زمان آینده خواهد بود.


طرز منفی سوالی کردن زمان آینده

برای سوالی کردن افعال کمکی shall و will را به ابتدای جمله آورده و برای منفی کردن کلمه ی not قبل از shall و will گذاشته می شود.


10- آینده استمراری
این زمان نشان می دهد که کاری در آینده در یک زمان تعیین شده در حال انجام خواهد بود، که معمولاً این زمان آینده استمراری با قید های:
At this time, tomorrow, next month, next week
و یا همراه با کلماتی مثل: if- wish همراه زمان حال ساده می آید.




طرز ساختن آینده استمراری
این زمان با آینده ساده فعل to be و شکل ing هر فعل ساخته می شود.
I will be going. -


منفی سوالی کردن آینده استمراری

با آوردن کلمه not بعد از فعل کمکی will منفی می شود و برای سوالی کردن فعل کمکی will را به ابتدای جمله می آوریم.


11- آینده کامل
این زمان نشان می دهد که کاری در زمان آینده قبل از زمان معینی خاتمه پیدا خواهد کرد.
معمولاً آینده کامل با قیدها و یا حروف ربط after- before- when- by همراه با زمان حال به کار می روند.
I will have done it before six o'clock.

طرز ساختن آینده کامل
این زمان به آینده ساده فعل have و اسم مفعول فعل اصلی می آید.
- I will have done.
- You will have seen.

شکل منفی سوالی
با کلمه not بعد از افعال کمکی shall و will منفی شده و اگر این دو فعل کمکی را به ابتدای جمله بیاوریم جمله سوالی می شود.




12- آینده کامل استمراری
این زمان نشان می دهد که کاری در آینده قبل از زمان تعیین شده شروع شده و تا بعد از آن زمان ادامه خواهد داشت.
- At 10 o'clock I will have been working for 5 hours.

طرز ساختن آینده کامل استمراری:
این زمان را با آینده کامل، فعل to be و شکل ing هر فعل ساخته می شود.

طرز منفی سوالی کردن آینده کامل استمراری:
با کلمه not بعد از افعال کمکی shall و will منفی شده و اگر دو فعل کمکی shall و یا will را به ابتدای جمله بیاوریم سوالی می شود.

تذکر:
علامت مشخصه این زمان در اینگلیسی این است که قبل از قید زمان آینده حرف اضافه by
و قبل از طول مدت انجام کار حرف اضافه for به کار می رود.


13. زمان آینده در گذشته

این زمان نشان می دهد که کاری در گذشته به صورت آینده بوده است، به این معنی که وقتی عملی را در گذشته به صورت آینده بوده است بخواهند در زمانم حال آن را ییان کنند آن را آینده در گذشته نامند که معمولاً ای زمان در نقل و قول غیر مستقیم به کار می رود.

طرز ساختن آینده در گذشته
عیناً مثل آینده است، با این فرق که به جای shall از should و به جای will از would استفاده می کنند.
مثال:
-I will go to Tehran tomorrow.آینده

He said that he would go to Tehran the next day. -آینده در گذشته

پیشگیری شرط عقل

پیشگیری شرط عقل  

An ounce of discretion is worth a pound of wit

Or

An ounce of prevention (is worth a pound of cure)

(یک ذره پیشگیری بهتر از یک عالمه درمان است)

Or

Prevention is better than cure

 

پیشگیری شرط عقل

 

used to say that it is better to prevent a problem before it happens than to try to solve it after it has happened.

 

مدیریت

                 

             با سلام خدمت دانش آموزان موسسه راه آورد ابرار جنوب

                

            این وبلاک توسط یکی از دانش اموزان این زبانکده ساخته شده است

 

        و فعلا در دست ساخت است خواهشمند است نظرات خود ودر صورت

 

      تمایل ایدی خود را در قسمت نظرات بنویسید

    

آيلس چيست؟

آيلس چيست؟

IELTS - آيلسدوره آموزش IELTS با همکاری مشترک شورای بریتانیا، دانشگاه کمبریج و انجمن IELTS استرالیا تدوین، ارایه و برگزار می گردد. این سیستم در کلیه مراکـز دولتی و دانشگاهی و مهاجرتی در اکثـر کشورها قابل شناسایی می‌باشد. این سیسم جهت تعیین سطح زبان عمومی و یا آکادمیک جهت متقاضیانی که قصد ادامه تحصیل و کسب و کار در کشورهای انگیسی زبان هـمچـون آمریکا، انگلیس، کانادا، استرالیا، ایـرلنـد و نیوزیلنـد را دارند، می‌باشد.

امتحانات IELTS در زمان های مشخص در حداقل 300 مرکز مشخص در سراسر دنیا برگزار می گردد. آموزش IELTS چهار بخش مهارت های شنیداری، گفتاری، نوشتاری و مکالمه را در مقاطع عمومی و آکادمیک شامل می شود. آموزش شنیداری و مکالمه برای هر دو مقطع یکسان بوده ولی، آموزش گفتاری و نوشتاری مجزا و ویژه هر مقطع می باشد.

IELTS - آيلسآموزش IELTS در مقطع آکادمیک مختص آن گروه از متقاضیانی است که قصد ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر تحصیلی و یا فراگیری تخصص های حرفه ای را دارند، و آموزش IELTS در مقطع عمومی مختص آن گروه از متقاضیانی است که قصد یافتن شغل مناسب و کسب و کار و یا فراگیری دوره های غیر دانشگاهی در یکی از کشورهای انگلیسی زبان را دارند.

منبع: www.openlearningcenter.com

Hello - Unit 1

 







I love you more

                                                     

                                           

I love you more
 
 
 
 
 
I LOVE YOU MORE
 
 
As I awoke this morning,
 
My head was filled with dreams of you.
 
Of the love that we share,
 
That each day God does renew

 

 

My heart does sing,

Of the joys we share.

How I treasure each moment,

When you are near

 

 

 So this morning I'll tell you.

Like so many before.

As each day passes,

I love you more!

 

Good Morning!

friendship

گل روز

THE INTERVIEW WITH GOD مصاحبه با خداوند بزرگ

THE INTERVIEW WITH GOD

 

مصاحبه با خدا




I dreamed I had an interview with God.

در رويا ديدم که با خدا حرف ميزنم

Click Here For Get More Mail From Sare2008 Group

 So you would like to interview me? God asked.

او از من پرسيد :آيا مايلي از من چيزي بپرسي؟

If you have the time? I said.

گفتم ....اگر وقت داشته باشيد....

God smiled:My time is eternity.

لبخندي زد و گفت: زمان براي من تا بي نهايت ادامه دارد

What questions do you have in mind for me?

چه پرسشي در ذهن تو براي من هست؟

Click Here For Get More Mail From Sare2008 Group

What surprises you most about humankind?

پرسيدم: چه چيزي در رفتار انسان ها هست که شما را شگفت زده  مي کند؟

God answered...

پاسخ داد:

That they get bored with childhood,

آدم ها از بچه بودن خسته مي شوند ...

they rush to grow up, and then

عجله دارند بزرگ شوند و سپس.....

long to be children again.

آرزو دارند دوباره به دوران کودکي باز گردند

 

That they lose their health to make money...

سلامتي خود را در راه کسب ثروت از دست مي دهند

and then lose their money to restore their health.

و سپس ثروت خود را در راه کسب سلامتي دوباره از صرف مي کنند....

 That by thinking anxiously about the future,

چنان با هيجان به آينده فکر مي کنند.

they forget the present,

که از حال غافل مي شوند

such that they live in neither the present nor the future.

به طوري که نه در حال زندگي مي کنند نه در آينده 

Click Here For Get More Mail From Sare2008 Group

 "That they live as if they will never die,

آن ها طوري زندگي مي کنند.،انگار هيچ وقت نمي ميرند

and die as though they had never lived.

و جوري مي ميرند ....انگار هيچ وقت زنده نبودند 

Click Here For Get More Mail From Sare2008 Group

we were silent for a while.

ما براي لحظاتي سکوت کرديم

And then I asked.

سپس من پرسيدم..

As a parent, what are some of life's lessons you want your children to learn

مانند يک پدر کدام درس زندگي را مايل هستي که فرزندانت بياموزند؟ 

 

To learn they cannot make anyone love them.

پاسخ داد:ياد بگيرند که نميتوانند ديگران را مجبور کنند که دوستشان داشته باشند

 All they can do

ولي مي توانند

is let themselves be loved.

طوري رفتار کنند که مورد عشق و علاقه ديگران باشند

 

To learn that it is not good to compare themselves to others.

ياد بگيرند که خود را با ديگران مقايسه نکنند

 

To learn to forgive by practicing forgiveness.

ياد بگيرند ...ديگران را ببخشند با عادت کردن به بخشندگي

 

To learn that it only takes a few seconds to open profound wounds in those they love,

 ياد بگيرند تنها چند ثانيه طول مي کشد تا زخمي در قلب کسي که دوستش داريد ايجاد کنيد

 

and it can take many years to heal them.

ولي سال ها طول مي کشد تا آن جراحت را التيام بخشيد

 

 To learn that a rich person

 ياد بگيرند يک انسان ثروتمند کسي نيست که دارايي زيادي دارد

is not one who has the most,but is one who needs the least

بلکه کسي هست که کمترين نيازوخواسته را دارد

 

To learn that there are people who love them dearly,

ياد بگيرند کساني هستند که آن ها را از صميم قلب دوست دارند

but simply have not yet learned  how to express or show their feelings.

ولي نميدانند چگونه احساس خود را بروز دهند

 

To learn that two people can

ياد بگيرند وبدانند ..دونفر مي توانند  به يک چيز نگاه کنند

look at the same thing and see it differently?

ولي برداشت آن ها متفاوت باشد

 

 

To learn that it is not enough that they

ياد بگيرند کافي نيست که تنها ديگران را ببخشند

forgive one another, but they must also forgive themselves.

بلکه انسان ها بايد قادر به بخشش و عفو خود نيز باشند

Click Here For Get More Mail From Sare2008 Group

"Thank you for your time," I said

سپس من از خدا تشکر کردم و گفتم

"Is there anything else you would like your children to know"

آيا چيز ديگري هم وجود دارد  که مايل باشي فرزندانت بدانند؟

 

 God smiled and said,Just know that I am here... always. 

خداوند لبخندي زد و پاسخ داد: فقط اين که بدانند من اين جا و با آن ها هستم..........براي هميشه